مولوینامه – جلد دوم – فصل چهارم: گفتار کفار دربارۀ معراج
در زمان خود پیغمبر صلوات الله علیه؛ جزو آن دسته از معجزات که کفار قریش از وی میخواستند، و تفصیلش در همان سورۀ اسراء (آیۀ ۹۲-۹۳) آمده است یکی هم این بود که «اَوْ تَرْقی فِی السَّماءِ وَ لَنْ نُؤْمِنَ لِرُقِیک حَتّٰی تُنَزِّلَ عَلَینا کتاباً نَقْرَؤُهُ»؛ یعنی از تو میخواهیم که به آسمان برشوی؛ و عروج تو را به آسمانها هرگز باور نکنیم مگر آنکه از طرف خدای بزرگ نامهای برای ما آورده باشی که آن را بخوانیم!
گویی کافران نادان سیاهدل انتظار داشتند که نعوذ بالله از خط پروردگار عالم، به توسط رسول اکرم، نامۀ دوستانۀ «فدایت شوم» به ایشان برسد تا رسالت او را تصدیق کنند؛ این بود که فرمود «قل سبحان ربی هل کنت الا بشرا رسولا».
اگر درست دقت کنیم در ضمن تنزیه ربوبی، و تمکین بشریت، مقام رسالت آن حضرت اثبات شده است؛ شاید اشاره به این نکته که بیان حال آن حضرت به کفار این بود که من همان منصب رسالت خدای بزرگ را دارم که شما میخواستید؛ و بالاتر از آن نامۀ خصوصی که شما توقع داشتید؛ همین کتاب تنزیل آسمانی را از طرف همان خداوند کریم برای تبلیغ رسالت و هدایت شما و دیگر خلایق آوردهام؛ که میتوانید آن را بخوانید و بهانۀ کفر و الحاد نداشته باشید!
دیدگاه خود را ثبت کنید
آیا می خواهید به بحث بپیوندید؟در صورت تمایل از راهنمایی رایگان ما استفاده کنید!!