مولوی‌نامه – جلد دوم – فصل چهارم: عقاید عرفانی و مسلک خاص مولوی – ۳۷ – بشر خاکی گنجینۀ اسرار الهی است

همین انسان خاکی چون به مرتبۀ کمال رسید گنجینۀ اسرار روحانی الهی می‌شود؛ یعنی به مقام ولایت کلیۀ الهیه و منصب خلیفة اللهی می‌رسد؛ و در این مقام است که می‌تواند تودۀ بشر را هدایت و اصلاح کند.

مولوی می‌گوید بشر خود به خود راه به آسمان‌ها ندارد؛ احتیاج هم به پیمودن راه‌های دورودراز آسمان‌ها یعنی عالم مجردات و روحانیات صرف ندارد؛ بلکه طریق نجات او بیعت و سرسپردن پیش بشر خاکی است از برگزیدگان حق‌تعالی که واسطۀ مابین خلق و حق‌اند؛ و همین آدم خاکی است که گنجینه و مخزن اسرار الهی است.

عشق‌ها داریم با این خاک ما/ زان‌که افتاده است در قعده‌ی رضا
گه چنین شاهی[۱] از او پیدا کنیم/ گه هم او را پیش شه شیدا کنیم
صدهزاران عاشق و معشوق از او/ در فغان و در نفیر و جست و جو
این فضیلت خاک را زان رو دهیم/ که نواله پیش بی‌برگان نهیم

زان‌که دارد خاک شکل اغبری/ وز درون دارد صفات انوری
ظاهرش با باطنش گشته به جنگ/ باطنش چون گوهر و ظاهر چو سنگ
زین ترش‌رو خاک، صورت‌ها کنیم/ خندۀ پنهانش را پیدا کنیم
زان‌که ظاهر خاک اندوه و بکاست/ در درونش صدهزاران خنده‌هاست 

***

می‌زن آن حلقه‌ی در و بر باب بیست/ از سوی بام فلکتان راه نیست
نیست حاجتتان بدین راه دراز/ خاکیی را داده‌ایم اسرار راز
سبزه رویاند ز خاکت آن دلیل/ نیست کم از سُم اسب جبرئیل
سبز[۲] گردی تازه گردی از نوی/ گر تو خاک اسب جبریلی شوی
گر امین آیید سوی اهل راز/ وا رهید از سر کُله[۳] مانند باز

سر کلاه چشم‌بند گوش‌بند/ که از او باز است مسکین و نژند
زان، کله مر چشم‌بازان را سد است/ که همه میلش سوی جنس خود است
چون برید از جنس و با شه گشت یار/ برگشاید چشم او را بازدار

[۱] یعنی حضرت محمد علیه السلام که در داستان حلیمه و عبدالمطلب است دفتر چهارم مثنوی شریف.

[۲] سبزه: نیکلسون.

[۳] سر کله [-سرکلاه] اضافۀ مقلوب است؛ یعنی کلاه سر.

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

آیا می خواهید به بحث بپیوندید؟
در صورت تمایل از راهنمایی رایگان ما استفاده کنید!!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *