رسالۀ سپهسالار – قِسم دوّم – فصل سوّم – در ذکرِ مناقبِ حضرتِ خداوندگار – حکایت ۸: کراماتِ مولانا

سلطان سعید رکن الدّین[۱]، نَوَّرَاللهُ قَبْرَهُ، مرید و فرزند خواندۀ حضرتِ خداوندگارِ ما بود. مگر جمعی از غُلامان نزدِ مذکور تقریر کرده بودند که در شهر پیری آمده است، بُزاغو[۲] نام، امّا مرد عزیز است و جنیان هر شب نزدِ او به زیارت می‌آیند. پس سلطان با چند نفر از خواص نزدِ مذکور رفت. در وقتِ مکالمه سلطان را چند کرّات فرزند خطاب کرد. سلطان چون افعالِ او تجسس کرد شخصی دید که عامی و خالی از آنچه تقریر می‌کردند. از آمدنِ خود پشیمان شد. روزی دیگر جمعی این معنی را به سمعِ خداوندگار رسانیدند. از غیرتی که در اولیاء باشد درونِ ایشان را سخت آمد و فرمود: سهل است، اگر او را پدری و شیخی دیگر ظاهر گشت، ما نیز فرزندِ دیگر اختیار کنیم. سلطان را از این حال اِخبار کردند. امیر پروانه را طلب فرمودند و تدبیرِ تمهیدِ عذری می‌کرد. امیر پروانه فرمود که: حضرتِ مولانا را به جز سماع به هیچ چیز نگرانی نیست، طریقه آن است که ترتیبِ سماع بکنیم و ایشان را طلب داریم. بر آن موجب تدبیر فرمودند و خداوندگار را با تمامتِ اکابر و مشایخِ قونیه در آن مجلس حاضر کردند. بعد از آن پروانه به عبارتی نیکو تمهیدِ عذری می‌کرد. بعد از زمانی خوانی عالی همّت، کاسه‌های سیم و زر انداختند. جماعتِ مغنّیان[۳] به عادتِ سلطان سرخوانی[۴] گفتن آغاز کردند. حضرتِ خداوندگار سماع برداشت. به ضرورت، خدام باز سفره را برچیدند. سلطان را این معنی خوش نیامد، حضرتِ خداوندگار را معلوم شد، در اثنای سماع این غزل را انشا فرمود:

به خدا میل ندارم، نه به چرب و نه به شیرین
نه بدان کیسۀ پُر زر، نه بدین کاسۀ زرّین
[۵]

بعد از این تمامی این غزل را رو به چلبی روحانیان حسام الدّین[۶] کرده، فرمود که: می‌بینی؟ گفتند: می‌بینم و از آن پای بیرون آمد و سماع کنان به مدرسۀ خویشتن رفت. بعد از آن حال از بندگی چلبی استفسار کردند که: موجبِ اشارتی که در سماع فرمودند که می‌بینی، چه بود؟ چلبی فرمود که: سلطان را می‌نمود، چون نظر کردم دیدم که بی‌سَر بر سَرِ تخت نشسته بود و از آن روز باز نقصی و وَهنی در امورِ سلطنت ظاهر گشت.
هم در آن تاریخ جمعی از امرای مُغُل در قیصریه آمده بودند و به اتفاقِ امرای روم، سلطان را طلب داشتند. سلطان به حضرتِ خداوندگار آمد و اجازت طلبید. حضرتِ خداوندگار مصلحت ندید و چند نوبت که اجازت خواست منع فرمود. آخرالامر از سرِ ضرورت روان شد. بعد از چند روز ناگهان حضرتِ خداوندگار برخاست و به جماعتِ اصحاب اشارت فرمود که: عزیزی سفرِ راهِ آخرت کرده است، جهتِ او نمازِ غایب بگزاریم و بر آن موجب نماز گزارد. جمعی تاریخ نوشتند، در اثنای آن سماع برداشتند و این غزل را انشا فرمودند قَدَّسَ سِرَّهُ العَزیز:

نگفتمت مرو آنجا که مُبتلات کنند
که سخت دست دِرازند بسته پات کنند

نگفتمت که از آن سوی دام در دانه است
چو درفُتادی در دام کی رهات کنند
[۷]

بعد از چند روز این اشارت به ظهور پیوست و خبرِ شهادتِ سلطان را آوردند، رَحمَةُ اللهِ عَلَیه.

————————

[۱] حواشی استاد نفیسی: مراد از این پادشاه رکن الدّین قلج ارسلان معروف به قلج ارسلان چهارم از پادشاهان سلجوقی روم است که در ۶۵۵ به پادشاهی نشست و در ۶۶۳ کشته شد و به همین جهت او را در این کتاب (سلطان سعید) خوانده است و ناچار این واقعه در میان سال‌های ۶۵۵ و ۶۶۳ روی داده است که رکن الدّین قلج ارسلان هنوز در پادشاهی بوده و چون مولانا جلال الدّین در روز یکشنبۀ پنجم جمادی الاخرۀ ۶۷۲ درگذشته این واقعه به تفاوت از ۱۷ تا ۹ سال پیش از مرگ وی روی داده است.

[۲] حواشی استاد نفیسی: در مناقب العارفین در نقل همین داستان نام این پیر (بابا مرندی) آمده است.

[۳] آوازخانان.

[۴] خواننده‌ای که پیش‌خوانی می‌کند و دیگران ذکر می‌گویند.

[۵] بیت اول غزل ۱۹۸۳ مولانا.

[۶] بخشی از حواشی استاد نفیسی: چلبی کلمه‌ای است که اشتیاق آن هنوز درست آشکار نیست و چیزی که مسلم است این است که نخست در قرن هفتم در آسیای صغیر و در قلمرو سلجوقیان روم به عنوان لقب در حق پیشوایان روحانی به کار رفته و سپس در دربار آل عثمان در لقب شاهزادگان هم به کار برده‌اند. در این کتاب مراد از چلبی مطلق یا (بندگی چلبیی) همان چلبی حسام الدّین حسن بن محمد بن حسن ارموی معروف به اخی ترک عارف مشهور است که یکی از نزدیک‌ترین اصحاب مولانا جلال الدّین بود و پس از مرگ او جانشین وی و پیشرو طریقۀ مولوی شد و در ۶۸۳ درگذشت.

[۷] دو بیت اول غزل ۹۱۲ مولانا. بخشی از حواشی استاد نفیسی: کشته شدن رکن الدّین قلج ارسلان در ۶۶۳ بوده است و از این قرار این غزل را مولانا جلال الدّین در ۶۶۳ سروده.

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

آیا می خواهید به بحث بپیوندید؟
در صورت تمایل از راهنمایی رایگان ما استفاده کنید!!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *