رسالۀ سپهسالار – قِسم دوّم – فصل سوّم – در ذکرِ مناقبِ حضرتِ خداوندگار – صورتِ نماز
و امّا صورتِ نمازِ حضرتِ ایشان، آنچه به دیدۀ ظاهر مشاهده میرفت بدین وجه بود که: چون وقتِ نماز رسیدی متوجهِ قبله شدندی، چهرۀ مبارکِ ایشان رنگ به رنگ گشتی، چنانکه از حضرتِ امیرالمؤمنین علی کَرَّمَ الله وَجهَه منقول است که: اِذا حَضَرَ وَقْتُ الصَّلوةِ فَتَزَلْزَلَ وَ تَلَوَّنَ فَقیلَ لَهُ: ما لَکَ؟ یا اَمیرَ الْمُؤْمِنینَ؟ فَیقولُ: قَد جاءَ وَقْتَ اَمانَةٍ عَرَضَهَا اللهُ تَعالی، عَلَی السَّمواتِ وَ الْأَرضِ وَ الْجِبالِ فَاَبَینَ أَنْ یحمِلْنَها وَاَشْفَقْنَ مِنْها وَ حَمَلَهَا الْاِنْسان[۱]، فَلا اَدری أَ أَحسِنُ أَداءَ ما حَمَلْتُ أَمْ لا[۲]. و به استغراق و خشوعی بیحد و نیاز و خضوعی بیعد به نماز مستغرق میشدندی و به کلّی به صفاتِ بیچون متصل گشتندی.
خود از نماز مقصود اتصال است، کَما قالَ: اَلصَّلوةُ اتِّصالُ بِاللهِ مِنْ حَیثُ لا یعلَمُ الظّاهِر[۳]، و حضرتِ رَسول الله صَلَّی الله عَلَیهِ وَسَلَّم از سرِّ این نماز میفرمایند که: لا صَلوةَ اِلّا بِحُضُورِ الْقَلْب[۴] و به کرّاتِ مختلف مشاهده رفت که از اوّل عشا قیام کردی و تکبیر بستی تا اوّل صبح به دو رکعت نماز مستغرق بودی و همچنان در رکوع و سجود یک روزِ تمام و یک شب مشاهده رفت که مستغرق میبودندی، چنانکه میفرماید، قَدَّسَنا اللهُ بِسِرَّهُ العَزیز:
چو نمازِ شام هر کس بنهد چراغ و خوانی
منم و خیالِ یاری، غم و نوحه و فغانی
چو وضو زِاشک سازم، بُوَد آتشین نمازم
درِ مسجدم بسوزد، چو به او رسد اذانی
رُخ قبلهام کجا شد، که نماز من قضا شد
زقضا رسد هَماره، به من و تو امتحانی
عجبا نمازِ مستان، تو بگو درست هست آن؟
که نداند او زمانی، نشناسد او مکانی
عجبا دو رکعت است این؟ عجبا چهارم است این؟
عجبا چه سوره خواندم، چو نداشتم زبانی
دَرِ حَق چگونه کوبم، که نه دست ماند و نی دل؟
دل و دست تو بردی، بده ای خدا امانی
به خدا خبر ندارم، چو نماز میگزارم
که تمام شد رکوعی، که امام شد فلانی [۵]
یک نوبت در فصلِ زمستان در مدرسهای که متمکن[۶] بودند در اوّل شب بر فرشِ مدرسه به سجده رفته بودند و اشکِ بسیار از دیدۀ مبارک روان کرده، چنانکه از برودتِ هوا محاسن و روی مبارک یخ گرفته و بر صحنِ صُفّه چفسیده بود. اصحاب در روز، آبِ گرم حاضر کردند و بر روی مبارک میریختند، تا یخها جمله حل شد. و از اسرارِ نمازِ باطنِ ایشان که را اطلاع باشد؟ چنانکه میفرماید عَظَّمَ اللهُ ذِکْرَه:
صد گونه نمازست رکوع است و سجود
آن را که جمال دوست باشد محراب [۷]
————————
[۱] بخشی از آیۀ ۷۲ سورۀ احزاب و کامل آن: ما امانت را بر آسمانها و زمین و کوهها عرضه داشتیم، ولی از پذیرفتن آن سر باززدند، و از آن هراسیدند، و انسان آن را پذیرفت، که او ستمکار نادانی بود.
[۲] حضرت امام علی علیه السلام چون وقت نماز میرسید، رنگش متغیر میشد و برخود میلرزید. سوال شد که: شما را چه میشود ای امیرالمومنین؟ فرمود: وقت ادای امانتی رسیده است که خدای تعالی آن را بر آسمانها و زمین و کوهها عرضه کرد، امّا آنها از پذیرفتن آن خودداری کردند و انسان به عهده گرفت و من با این ضعف و ناتوانی، آیا از عهده برداشتن این بار برخواهم آمد یا نه؟
[۳] نماز اتصالی است به پروردگار که اهل ظاهر آن را درنیابند.
[۴] حدیث از پیامبر اکرم: هیچ نمازی قابل قبول نیست مگر با حضور قلب.
[۵] با اندکی اختلاف ابیات ۱ تا ۸ غزل ۲۸۳۱ مولانا.
[۶] ساکن و مقیم
[۷] بیت دوم رباعی ۸۱ مولانا
در پاورقی شماره ۲ : سؤال شد شما را چه می شود ای امیر المؤمنین ؟ فرمود امانتی رسیده است و حال آنکه با توجه به متن عربی باید نوشته شود وقت امانتی رسیده است
سلام و تشکر از دقت نظر شما
ترجمه متن عربی تصحیح شد
تشکر