شرح مثنوی بدیعالزمان فروزانفر – دفتر اوّل – بخش ۲۲ – مکرر کردنِ مریدان که خلوت را بِشکن
جمله گفتند ای حکیم رخنهجو | این فریب و این جفا با ما مگو | |
رخنه جو: آن که در کار و بحث دشوار راه گریز تواند جست، چارهگر، چارهجو.
چارپا را قدر طاقت بار نِه | بر ضعیفان قدر قوّت کار نِه | |
کار نهادن: تکلیف به معنی مصدری، موظف ساختن.
اشاره است به آیهی: لا یکلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلَّا وُسْعَها، … رَبَّنا وَ لا تُحَمِّلْنا ما لا طاقَةَ لَنا بِهِ. (البقرة، آیهی ۲۸۶) و مبتنی است بر مسالهی «تکلیف ما لا یطاق» که اشعریه و مجبره آن را جایز میدانند و شیعه و معتزله معتقدند که خدا بنده را به امری که فوق طاقت او باشد مکلف نمیکند زیرا این امری قبیح است و خدا از اتصاف بدان منزه است. جع: تبیان شیخ طوسی چاپ ایران، ج ۱، ص ۲۹۰، تفسیر امام فخر رازی، طبع آستانه، ج ۲، ص ۵۷۵- ۵۷۳، شرح مواقف، چاپ آستانه، ج ۳، ص ۱۶۰٫
دانهی هر مرغ اندازهی وی است | طعمهی هر مرغ انجیری کی است | |
ناظر است به مثل: مرغی که انجیر میخورد نوکش کج است. مرغ انجیر خوار مرغی است زرد رنگ که منقاری کژ دارد، این مرغ در اطراف طهران دیده میشود.
سفرهی انجیر شدی صفر وار | گر همه مرغی بدی انجیر خوار | |
مخزن الاسرار نظامی، نسخهی خطی نیز، جع: امثال و حکم دهخدا، در ذیل: طعمهی هر مرغکی انجیر نیست.
و این مثل را برای تایید مضمون بیت پیشین و اینکه تکلیف باید مناسب طاقت و توانایی مکلف باشد آورده است.
طفل را گر نان دهی بر جای شیر | طفل مسکین را از آن نان مرده گیر | |
چون که دندانها بر آرد بعد از آن | هم به خود گردد دلش جویای نان | |
مرغ پر نارسته چون پران شود | لقمهی هر گربهی دران شود | |
چون بر آرد پر بپرد او به خود | بیتکلف بیصفیر نیک و بد | |
سالک تا به وصف سلوک موصوف است که حالتی است میانهی طلب و وصول، بیگمان محتاج است به پیری که او را راهنمایی کند و از مکاید نفس و وساوس شیطانی که در اثناء سلوک بر دل او میگذرد بر حذرش دارد و فرق الهام و خواطر ملکی را با تسویل نفس و شیطان بدو بازگوید و در همه احوال همت پیرانه را به مراقبت او گمارد ولی پس از وصول و نیل به کمال این احتیاج مرتفع میشود و او به خود راه را در هم میسپرد بلکه میتواند که دستگیر نومریدان باشد، این حاجت مادام که سالک در مدارج «سیر الی اللَّه» پیش میرود باقی است و چون این مدارج را بقدم همت طی کرد و «سیر فی اللَّه» را آغاز کرد او به خود میرود و آنگاه بمرشد و شیخ نیازمند نیست مانند بیمار که تا صحت کامل نیافته است کار بهدستور پزشک میکند، داروی تلخ مینوشد، خوردنی و آشامیدنی او تابع اجازهی طبیب است لیکن پس از زوال مرض و عود صحت از پرهیز و استعمال دارو آزاد میگردد و به میل و مصلحت خود میخورد و مینوشد، مولانا این نکته را در ضمن تمثیلی از کودک شیر خوار و مرغ پر نارسته بیان میفرماید.
گوش ما هوش است چون گویا تویی | خشک ما بحر است چون دریا تویی | |
سالک تا در حضور پیر است مقهور تصرف اوست بیآنکه خود مستشعر باشد و اشراق باطن پیر درون سالک را تابناک میدارد و اشراف او سبب میشود که خواطر زشت بر دل سالک نگذارد و این، حکم و اثر مجالست و محیط آمیزش است و اختصاصی به پیر ندارد چنانکه ملاقات دو تن با یکدیگر بهحسب شغل و نوع معلومات و گاهی نیز شکل ظاهر، نوعی از انفعال نفسانی به وجود میآورد با این تفاوت که پیر یا هرکسی که بهسبب علو درجه از حیث قدرت مادی یا معنوی تفوق داشته باشد ممکن است که باطن آن دیگری را مقهور و تا حدی نزدیک به هیچ و صفر، خواطرش را معطل کند و از کار بیندازد و خواه ناخواه بهجای کشاند که خود او نیز بهخاطر نمیگذرانید و این نوع از تصرف غالباً بدون توجه صورت میگیرد و اثر قهری محیط اتصال و آمیزش است، مولانا این تغییر حالت را به اشارتی از تبدیل گوش بهوش یعنی علم الیقین به عین الیقین و یا تقلید به تحقیق و از تغییر خشک یعنی احساس ظاهری و سلوک خارجی به دریا که ادراک مجرد و یا سیر باطن است، تعبیر میفرماید.
با تو ما را خاک بهتر از فلک | ای سماک از تو منور تا سمک | |
بیتو ما را بر فلک تاریکی است | با تو ای ماه این فلک باری کی است | |
فلک: کرهای که حرکتش ذاتی و دورانی است، منطقهی هر کره را نیز فلک مینامند، به عقیدهی حکما فلک جسمی است بسیط که از عناصر ترکیب نشده و قابل خرق و التیام نیست، فلک را جرم ابداعی نیز میگویند. کشاف اصطلاحات الفنون، در ذیل: فلک.
سماک: ستارهای است بزرگ، بیرون از صورت عوا، برابر بنات النعش، او را سماک رامح خوانند و رمح او دو ستاره است از صورت جاثی، آنک بر زانو نشسته است. و او را از بهر بلندی سماک خوانند. و گروهی او را نگهبان شمال نام کنند. و برابر او سوی جنوب دیگر ستارهای است بزرگ و روشن، او را سماک اعزل خوانند ای بیسلیح که نزدیک او هیچ ستاره نیست.
التفهیم، چاپ طهران، ص ۱۰۱ با اندکی تصرف.
سمک: ماهی، ماهیی که بهموجب بعضی از روایات، زمین بر پشت او نهاده است و بعضی گفتهاند که زمین بر دوش فرشتهای است که پاهای او بر روی سنگی کلان قرار دارد و آن سنگ بر پشت ماهی عظیمی نهادهاند، راویان این خبر تا آن اندازه در وجود این ماهی بر یقین بودهاند که در نامش هم اختلاف داشتهاند، بعضی ابوالیقظان و بعضی لوشا یا لیوثا و یا بلهوت گفتهاند. تاریخ طبری، چاپ مصر، ج ۱، ص ۲۷، تفسیر ابوالفتوح، طبع طهران، ج ۵، ص ۳۷۲، تفسیر امام فخر رازی، طبع آستانه، ج ۸، ص ۲۵۹٫
چون زمین جرمی تیره و مظلم و فلک جرم ابداعی و معدن نور است آن دو را با هم مقایسه میکند که از تأثیر حضور پیر زمین خاصیت فلک میگیرد و بدن خاکی که معدن صفات ذمیمه است مانند اجرام سماوی پاک و منزه میگردد و بیحضور پیر فلک و حالات قلبی یا جان علوی از هجوم خطرات و وسواس پلید شیطانی مانند جرم زمین سیاه و تاریک میشود و به صفات ذمیمه متصف میگردد.
صورت رفعت بود افلاک را | معنی رفعت روان پاک را | |
صورت رفعت برای جسمهاست | جسمها در پیش معنی اسمهاست | |
رفعت: بلندی بهحسب مکان و آن قرار گرفتن چیزی است بالای چیز دیگر مانند سقف نسبت ببوم و کف اطاق و یا گذشتن و افزودن امتداد چیزی در جهت فوق از چیز دیگر مانند چنار نسبت بساقهی گندم، بلندی بهحسب مکانت و مقام و آن حالت اجتماعی و یا وضعیت انسان است در دستگاه حکومت از جهت فضیلت یا نفوذ کلمه و قدرت و نظایر آنها، بلندی و علو بهحسب ذات که عبارت است از حصول جمیع کمالات بهنحو شمول و احاطه و عدم احتیاج به غیر که صفات حقتعالی است و در مراتب وجود بهنسبت قرب و بعد آنها به وی ظاهر میشود. جع: فصوص الحکم، طبع لبنان، ص ۷۹- ۷۵٫
افلاک را به بلندی و رفعت وصف میکنیم از آن رو که بالای زمین قرار دارند و این رفعت مکانی است و روح را به بلندی و برتری از آن جهت میشناسیم که در بدن تصرف میکند و یا بهسبب آن که مجمع کمالات انسانی است پس علو و رفعت روح یا بهحسب مکانت و شرف است و یا از جهت ذات و این هر دو امری معنوی است و دومین بلندی حقیقی و ذاتی است ولی هیچ یک از آنها حسی نیست پس افلاک به صورت و بهلحاظ حس دارای رفعتاند و روح از نظر معنی و بهلحاظ واقع برفعت متصف است و چون تأثیر و ظهور آثار مرتبط به معنی است بدین مناسبت جسم را مانند لفظ و نام چیزی میشمارد زیرا لفظ هم منشأ اثر نیست و کسی از لفظ نان سیر نمیشود و از تلفظ آب تشنگیش فرونمینشیند.
دیدگاه خود را ثبت کنید
آیا می خواهید به بحث بپیوندید؟در صورت تمایل از راهنمایی رایگان ما استفاده کنید!!