شرح مثنوی بدیع‌الزمان فروزانفر – دفتر اوّل – بخش ۵ – ملاقات پادشاه با آن وَلی که در خوابش نِمودند

دست بگشاد و کنارانش گرفت‌ همچو عشق اندر دل و جانش گرفت‌

کناران: اطراف بدن، جمع کنار به معنی طرف و گوشه، عمل کنار گرفتن نظیر چراغان، انگشتران (در لهجه‌ی مردم طبس و بشرویه که عمل بردن انگشتری نامزدی است به خانه‌ی عروس).

پرس پرسان می‌کشیدش تا به صدر گفت گنجی یافتم آخر به صبر

پرس پرسان: در زبان فارسی صفت فاعلی مختوم به (ان) وقتی مکرر شود ممکن است که علامت صفت را از اول حذف کنند مانند:

بزد مهره بر کوهه‌ی ژنده پیل‌ زمین جنب جنبان چو دریای نیل‌

شاهنامه صبر: خودداری و تحمل و ترک جزع نسبت به امری ناخوش و مکروه، خویشتن داری از شتاب در حصول امری، درنگ و تامل.

گفت ای نور حق و دفع حرج‌ معنی الصبر مفتاح الفرج‌

الصبر مفتاح الفرج: حدیث نبوی است. (کنوز الحقایق، طبع هند، ص ۷۶).

ای لقای تو جواب هر سؤال‌ مشکل از تو حل شود بی‌قیل و قال‌
ترجمانی هرچه ما را در دل است‌ دست گیری هرکه پایش در گل است‌

همچنان‌که دیدار معشوق برای عاشق پاسخ‌گوی هر سؤال و گشاینده‌ی هر دشواری است وصول به ولی کامل و مرد خدا برای طالب همین حالت را دارد زیرا پیر تمام مطلوب مرید است چنان‌که معشوق تمام آرزوی عاشق است و پس‌ از وصول به مطلوب و معشوق، مشکلی در راه نمی‌ماند علاوه بر آن که پیر مشرف است بر خواطر سالک و از این رو ترجمان و باز گوینده‌ی اسرار و ضمائر او نیز تواند بود و چون مرید را به مقام کشف می‌رساند و در اشراق را بر روی او می‌گشاید حاجت به بحث و مناظره ندارد و مشکلات راه را بی‌قیل و قال از پیش پای سالک برمی‌گیرد و از نظر دیگر سؤال و بحث تا وقتی است که وصول حاصل نشده و طالب در راه است ولی پس از رسیدن و یافتن دیگر محلی برای پرسش باقی نمی‌ماند.

و مولانا در بیان این معنی می‌فرماید:

تو سؤال و حاجتی دل بر جواب هر سؤال‌ چون جواب آید فنا گردد سؤال اندر جواب‌

دیوان، ب ۳۲۵۹ نظیر آن از گفته‌ی شیخ سعدی:

دیدار تو حل مشکلاتست‌ صبر از تو خلاف ممکناتست‌

غزلیات سعدی، ص ۳۰

مرحبا یا مجتبی یا مرتضی‌ ان تغب جاء القضاء ضاق الفضا

إذا جاء القضاء ضاق الفضا: مثلی است که در شعر سنایی هم آمده است:

تنگ شد بر ما فضای عافیت بی‌هیچ جرم‌ این چنین باشد إذا جاء القضاء ضاق الفضا

دیوان سنایی، طهران ۱۳۴۱، ص ۴۳

عقل این می‌گفت إذا جاء القضاء ضاق الفضا جان آن می‌گفت إذا جاء القدر ضاع الحذر

همان مأخذ، ص ۲۶۷

و در مجموعه‌ی امثال از محمد بن محمود، مکتوب روز شنبه رجب سال ۵۷۵ متعلق به جناب آقای جلال همایی بدین صورت است: إذا نزل القضاء ضاق الفضا. و در مجمع الامثال میدانی چنین است: إذا جاء القضاء ضاق الفضا.

أنت مولی القوم من لا یشتهی‌ قد ردی کلا لئن لم ینته‌
0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

آیا می خواهید به بحث بپیوندید؟
در صورت تمایل از راهنمایی رایگان ما استفاده کنید!!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *