مقدمه ولد نامه – مثنوی مولوی
بانگ توحید با نغمۀ الهی و صیقل ارواح که به نام مثنوی مولوی میخوانند، یادگار ايّام صحبت وی با حسام الدین است که سرتا پای آن کتاب مملوّ از اسم و تعریف او و متضمّن این معنی است که سبب نظم همان حسام الدین بوده است. در مقدمه جلد ثانی گوید:
چون ضیاء الحق حسام الدین عنان / باز گردانید ز اوج آسمان
چون به معراج حقایق رفته بود / با بهارش غنچهها بشکفته بود
چون ز دریا سوی ساحل بازگشت / چنگ شعر مثنوی با ساز گشت
مثنوی که صیقل ارواح بود / بازگشتش روز استفتاح بود[۱]
معروف این است که چون حرم حسام الدین فوت شد و او را در دل مشغولی راه یافته بود، این امر سبب تأخير مثنوی شد، ولیکن بنده از فحوى ابیات فوق چنین می فهمم که در آن ایّام حسام الدین بدستور مولوی مشغول ریاضتی و چله ای بود که بازگشت او را بازگشت از معراج حقایق و از دریا به ساحل عبارت فرموده است والله العالم.
باری در دفتر ۴ گوید:
ای ضیاء الحق حسام الدّین تویی / که گذشت از مه بنورت مثنوی
همّت عالی تو ای مرتجی / میکشد این را خدا داند کجا
گردن این مثنوی را بسته ای / میکشی آن سو که تو دانسته ای
مثنوی را چون تو مبدأ بوده ای / گر فزون گردد تواش افزوده ای[۲]
و جای دیگر در همین مجلّد ۴ می گوید:
همچنان مقصود من زین مثنوی / ای ضیاء الحق حسام الدین تویی
مثنوی اندر فروع و در اصول / جمله آن تست و کردستی قبول
چون نهالی کاشتی آبش بده / چون گشادش داده ای بگشا گره
قصدم از الفاظ او راز تو است / قصدم از انشاش آواز تو است
پیش من آوازت آواز خداست / عاشق از معشوق حاشا کی جداست[۳] الخ
در سر آغاز مجلد ۶:
ای حیات دل حسام الدّین بسی / میل می جوشد بقسم سادسی
گشت از جذب چو تو علّامه ای / در جهان گردان حسامی نامه ای
مولوی به تخيّل شاعرانه یا به تحقیق عارفانه، مثنوی خود را (حسامی نامه) نام داده است.[۴]
————————-
[۱] . مثنوی نیکلسون، دفتر دوم، بیت: ۷- ۳
[۲] . ایضاً، دفتر چهارم، بیت: ۳-۱ و بیت ۵
[۳] . ایضاً، دفتر چهارم، بیت: ۷۵۹-۷۵۴
[۴] . مثنوی نیکلسون، چاپ لیدن، دفتر ششم، بیت: ۲۔۱
دیدگاه خود را ثبت کنید
آیا می خواهید به بحث بپیوندید؟در صورت تمایل از راهنمایی رایگان ما استفاده کنید!!