مثنوی مولانا – دفتر دوّم – بخش ۳ – دزدیدنِ مارگیرْ ماری را از مارگیری دیگر
۱۳۶ | دُزدکی از مارگیریْ مار بُرد | زَابْلَهی آن را غَنیمَت میشِمُرد | |
۱۳۷ | وارَهید آن مارگیر از زَخْمِ مار | مارْ کُشت آن دُزدِ او را زارْ زار | |
۱۳۸ | مارگیرش دید، پَسْ بِشْناختَش | گفت از جانْ مارِ من پَرداختَش | |
۱۳۹ | در دُعا میخواستی جانم ازو | کِشْ بیابَم، مارْ بِسْتانَم ازو | |
۱۴۰ | شُکرِ حَق را کان دُعا مَردود شُد | من زیان پِنْداشتم، آن سود شُد | |
۱۴۱ | بَسْ دُعاها کان زیان است و هَلاک | وَزْ کَرَم مینَشْنَود یَزدانِ پاک |
دکلمه_مثنوی
دزدی از مارگیری ماری دزدید و به خیال خود اندیشید غنیمتی گرانبها برده است. مار زهرآگین دزد را نیش زد و هلاک کرد. مارگیر با دیدن جسد دزد با خود گفت: مار من دزدش را هلاک کرد و من ازین بلای عظیم رستم. درحالیکه وقتی مارم دزدیده شد بسیار ناراحت شدم و دعا کردم خدایا مارم را به من بازگردان. خدا را شکر که دعایم را مستجاب نکرد در حالیکه فکر میکردم اجابت نشدن دعایم برایم زیانبار است ولی حال دانستم به نفعم بوده است.
دو نتیجه گیری مهم مولانا ازین حکایت: یکی آنکه اگر مالی در جهت حق به دست نیاید برای روح آدمی بسیار زیانبار است و دوم آنکه عدم اجابت بعضی دعاها به نفع دعاکننده است.
سپاس فراوان از شما به خاطر کار زیبایی که دارید انجام میدید
بسیار عالی است لطفا گوینده دکلمه را معرفی نماید
🌹،سم همیشه کشنده نیست خیلی موقع ها دارو و شفا است ، مار موجودی مقدسه و نماد نگهبان ، تو دل آدما رو نمیشه فهمید دل بعضیاشون پر عشقه 🌹.
با سلام و احترام ، واقعاً توضيحات در پايين صفحه بسيار مفيد مى باشد. خيلى عال 🙏
با سلام و احترام ، واقعاً توضيحات در پايين صفحه بسيار مفيد مى باشد. خيلى عالى 🙏
باسلام
ضمن تشکر از نشر آثار فاخر ادبی
اگر امکان داشته باشد که بتوان دکلمههای را دانلود کرد ممنون میشوم