مکتوبات مولانا – مکتوب ۸۷ – به امیر فخرالدّین ارسلاندغمش یا به فخرالدّین علی صاحب عطا درخواست کمک به درویشان
احسان و عاطفت امیر اجلّ امجد اسعد، خوب اخلاقِ عاقبتاندیش، خدایترسِ عالیهمّت، درویشپرور، مظلومنواز، روشندلِ پاکدین، فخر الملّة والدّولة والدّین ادام اللهُ عُلوَّهُ عندالله تعالی، مقبول و پذرفته باد و مقابل به اَضْعَافاً مُّضَاعَفَةً[۱]، که: مَن جَآءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ اَمْثَالِهَا[۲]، و مقرون به وعدههای کرَم که: وَاِن تَکُ حَسَنَةً یُضَاعِفهَا وَیُؤْتِ مِن لَّدُنْهُ اَجْراً عَظِیماً[۳].
از غایتِ نیکبختیِ مَرد، آن باشد که دلِ او به وعدههای حق قرار گیرد. بحمدالله تعالی آن علامات در عنایات و احسانِ امیر یافتهایم. اگر رجوع رفت به طلبِ عنایت و منشور پادشاهان از بهرِ معاف داشتنِ این دو سه درویش که به دعای دولت مشغولاند و آن دعا ایشان را دستشکسته کرده است که از آن کوششِ اوّلشان دَه یکی نمانده است، قوّتِ دست و پای به حرص باشد، آن طلبِ منشور از بھرِ آن نبود که از خدمتِ امیرِ دیندار دام علوّه تقصیری بود در عنایت و درویشنوازی، بلکه از بهرِ آن بود که اگر حسودی از بیخبری بر امیر اعتراض کند که آن دو سه درویش را چرا مخصوص میکنی به عنایت، گواهی پادشاهان تغمّدهم الله بعنایته و جزاهم خیراً امیر را حجّت باشد، زیرا امیر میداند احوالِ درویشان را که شکار محبّت حق گشتهاند. اگرچه به ظاهر معمورند، در باطن کباب و خراباند. هرکس بر آن احوال واقف نباشد. آن منشور جهتِ دستاویز امیر کرده شد و معلوم است که امیر در عنایت، مقلّدِ هیچکس نیست، مقلّدِ دلِ پاکِ خود است و مقلّدِ امیدِ خود به انوار عنایت.
آهِ بیمار که شنوَد؟ بیمار[۴]
و شک نیست که یاری دادنِ آنچنان طایفه مبارک باشد، اوّلاً و آخراً، نه چنان مبارکیِ سرسری که مردم سرسری فهم کنند. بار دیگر علی التّجدید التماس میرود، اگرچه مطالبات و ضرورات افزون شده است در شهر، الّا هم شفقت و عنایت امیری دشوارها آسان کند. در عهد عمر رضی الله عنه آتش افتاده بود در خانهها، خلق میکوشیدند به مشکهای آب و مشکهای سرکه تا آتش را فرو نشانند، عمر منادی بر نشاند که بگرد و بانگ زن که نان دهید که این آتش به آب ننشیند[۵]. جاوید محسن باد.
—————————
[۱] بخشی از آیۀ ۱۳۰ سورۀ آل عمران: چندین و چند برابر.
[۲] بخشی از آیۀ ۱۶۰ سورۀ انعام: کسی که کار نیکی پیش آورد، ده چندان آن پاداش دارد.
[۳] بخشی از آیۀ ۴۰ سورۀ نساء: و اگر حسنهای باشد به آن دو چندان پاداش میدهد و از پیشگاه خود پاداش بیکران میبخشد.
[۴] مصراع دوم از غزل ۱۱۵۸ مولانا.
[۵] این حکایت در مثنوی معنوی بخش ۱۶۳ آمده است.
دیدگاه خود را ثبت کنید
آیا می خواهید به بحث بپیوندید؟در صورت تمایل از راهنمایی رایگان ما استفاده کنید!!