مولوینامه – جلد اول – فصل چهارم: انکار فلسفی بر آیۀ إِنْ أَصْبَحَ ماؤُکمْ غَوْراً
مولوی در مطاوی مثنوی شریف مکرر بر پیروان فلسفه و منطق عقلی تاخته و مذهب و طریقۀ آن گروه را باطل و موجب خسران و ضلالت شمرده است.
یکی از مواضع صریح روشنش در دفتر دوم است ذیل عنوان «انکار فلسفی بر قرائت إِنْ أَصْبَحَ ماؤُکمْ غَوْراً» که آب پاک روی فلسفه و منطق عقلی میریزد و حساب خود را با آن طایفه پاک میکند.
توضیحاً موضوع بحث آخرین آیه است از سورۀ ملک «قُلْ أَ رَأَیتُمْ إِنْ أَصْبَحَ ماؤُکمْ غَوْراً فَمَنْ یأْتِیکمْ بِماءٍ مَعِینٍ: ج ۳۰»؛ که حاصل ترجمهاش این است که ای پیغمبر به مردمان بگو اگر چشمهها خشک شود و آبها در زمین فرورود کیست که برای شما آب روان بیافریند.
این مضمون در سورۀ کهف نیز آمده است «أَوْ یصْبِحَ ماؤُها غَوْراً فَلَنْ تَسْتَطِیعَ لَهُ طَلَباً: ج ۱۵ آیه ۴۱».
مقصود این است که هر نعمتی از خدا است، و بشر قادر نیست که این قبیل نعمتها را برای خود بیافریند.
مولوی تحت عنوان فوق این داستان را میآورد که حاکی از روح عقیدۀ پاک و مسلک عرفانی خود اوست.
مُقریی میخواند از روی کتاب/ ماؤُکُم غَوراً، ز چشمه بَندَم آب
آب را در غَورها پنهان کُنم/ چشمهها را خشک و خشکستان کنم
آب را در چشمه که[۱] آرَد دگر/ جز منِ بیمثل با فضل و خَطر
فلسفی مَنطِقی مُستَهان/ میگذشت از سوی مَکتَب آن زمان
چونکه بشنید آیت او از ناپسند/ گفت آریم آب را ما با کُلَند
ما به زخم بیل و تیزی تَبر/ آب را آریم از پستی زَبَر
شب بِخُفت و دید او یک شیرمرد/ زد طپانچه هر دو چَشمش کور کرد
گفت زین دو چشمۀ چشم ای شَقی/ با تبر نوری بَرآر ار صادقی
روز برجَست و دو چشم[۲] کور دید/ نور فایِض از دو چشمش ناپدید
[۱] کی: نیکلسون – تفاوت رسم الخط است و در هر دو صورت اینجا به معنی استفهام است.
[۲] چشمش: خ.
دیدگاه خود را ثبت کنید
آیا می خواهید به بحث بپیوندید؟در صورت تمایل از راهنمایی رایگان ما استفاده کنید!!