مولوی‌نامه – جلد اول – فصل سوم: عقاید و افکار کلامی و فلسفی مولوی – مسألۀ جبر و اختیار و قضا و قدر

مولوی برخلاف جمهور اشاعره که در افعال عباد قائل به جبر شده‌اند طریقۀ اختیار را اختیار کرده است؛ آن نیز نه به طریق تفویض و اختیار مطلق که طایفه‌یی از معتزله گفته‌اند؛ بلکه در این‌باره نیز برحسب سیره و شعار مذهبی خود که همان قضیۀ «ما رمیت اذ رمیت» است معتقد به حالتی مابین جبر و تفویض مطلق شده است، همان‌طور که شیعۀ امامیه معتقدند «لا جبر و لا تفویض بل أمر بین الامرین».

از جمله در مجلد اول مثنوی شریف بعد از آن‌که مشیت و قدرت مطلقۀ الهی را در ایجاد ممکنات و خلق اعمال شرح داده و گفته است:

ما همه شیران ولی شیر عَلَم/ حمله‌مان از باد باشد دَم‌به‌دَم

حمله‌مان پیدا و ناپیداست باد/ جان فدای آن‌که ناپیداست باد

گاه نقش دیو و گه آدم کُند/ گاه نقش شادی و گه غم کُند

برای این‌که آن گفته‌ها موجب لغزش اذهان نگردد و قدرت خالق را با اختیار مخلوق اشتباه و توهم نکنند که بشر در کلی اعمال و افعال خود «مجبور» است و هیچ اختیار از خود ندارد گفته است:

تو ز قرآن بازخوان تفسیر بیت/ گفت ایزد ما رَمَیتَ اِذ رَمَیت

گر بپرانیم تیر آن نی ز ماست/ ما کمان و تیراندازش خداست

این نه جَبر، این معنی جَباری است/ ذکر جباری برای زاری است

زاری ما شد دلیل اضطرار/ خجلت ما شد دلیل اختیار

گر نبودی اختیار این شرم چیست/ وین دریغ و خجلت و آزَرم چیست

زجر استادان و شاگردان چراست/ خاطر از تدبیرها گردان چراست

***

در هر آن کاری که مَیل استت بدان/ قدرت خود را همی‌بینی عیان

در هر آن کاری که میلت نیست و خواست/ اندر آن جَبری شوی کاین از خداست

انبیا در کار دنیا جبری‌اند/ کافران در کار عُقبی جبری‌اند

انبیا را کار عُقبی اختیار/ کافران را کار دنیا اختیار

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

آیا می خواهید به بحث بپیوندید؟
در صورت تمایل از راهنمایی رایگان ما استفاده کنید!!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *