مولوینامه – جلد دوم – فصل چهارم: اعتصام به حبل الله
حبل اللّه؛ در اصطلاح مولوی ترک خودخواهی، و کف نفس از هوا و هوس و آزاد شدن از تعلقات شهوانی؛ و چنگ زدن به دستاویز حبلالمتین ولایت یعنی تسلیم شدن و اتصال روحانی به انبیا و اولیا و مشایخ هدایت که به مقتضی لطف و رحمت الهی در هر عصر و زمان موجودند؛ و رشتۀ این فیض به امتداد شهور و دهور پیوسته است و تا قیام قیامت هیچگاه قطع نخواهد شد؛ یعنی فضل کرم و رحمت الهی چنان مقدر فرموده است که هیچ عصر و زمانی از حجت روحانی خالی نباشد و رشتۀ نجات و سرمایۀ اصلاح نفوس بشری بدون فترت و انقطاع تا دامن رستاخیز کبری در هر وقت و زمان امتداد داشته باشد.
این خود مائیم که در چاه طبیعت و خلاب شهوات نفسانی اسیر خودخواهی و خودبینی و استکبار شدهایم و از تسلیم و عبادت استادان و راهبران طریق کمال و سعادت جاودانی ننگ و عار داریم.
***
عروة الوثقی است این ترک هوا/ برکشد این شاخ جان را بر سما
***
***
رها کردن هوا و هوس و تنیدن به امرونهی یزدانی، درواقع مقدمۀ اعتصام به «حبل اللّه» و چنگ در زدن به حلقۀ ولایت است؛ و بیعت ولایت در حقیقت چنان است که با روان اولیا آمیخته، و در روح با آنها متحد، و لااقل مرتبط شده باشند؛ و همین آمیزش و پیوند معنوی است که سرمایۀ نجات و رستگاری بشر در دو جهان میگردد.
[۱] در زن: خ.
دیدگاه خود را ثبت کنید
آیا می خواهید به بحث بپیوندید؟در صورت تمایل از راهنمایی رایگان ما استفاده کنید!!