مولوینامه – جلد اول – فصل چهارم: خدا را با دهان بیگناه خواندن
در حدیث داریم که «ادع الله بلسان لم تعصه»؛ یعنی خدا را با زبان و دهانی بخوان که با آن گناه نکرده باشی.
عمدۀ مقصود از این دستور و سخن عالی این است که ما باید کاری کنیم که دیگران در حق ما دعا کنند؛ پیدا است که هیچکس با آلت زبان و دهان دیگران گناه نکرده است.
البته ممکن است فرض کنیم که خود داعی معصوم بیگناه باشد و در تمام عمر یک سخن لغو هم از دهان او بیرون نیامده باشد؛ اما این فرض اگر امتناع عقلی نداشته باشد، عادة محال است؛ آن کیست که در سراسر عمر خود سخنی بیجا و ناروا نگفته؛ و گناهی هرچند از ذنوب صغیره از وی سر نزده باشد؛ به قول حافظ:
جایی که برق عصیان بر آدم صفی زد/ ما را چگونه زیبد دعوی بیگناهی
باری مولوی این معنی را در همان دفتر سوم تحت عنوان «امر حقتعالی به موسی علیه السلام که مرا به دهانی خوان که بدان دهان گناه نکردهیی» موضوع تحقیق قرار داده و همانطور که مخصوص اوست با تقریر و بیانی شیوا گفته است:
گر نداری تو دم خوش در دعا/ رو دعا میخواه زاخوانِ صفا
***
بهر این فرمود با موسی خدا/ وقت حاجت خواستن اندر دعا[۱]
گفت ای موسی[۲] ز من میجو پناه/ با دهانی که نکردی تو گناه
گفت موسی من ندارم آن دهان/ گفت ما را از دهان غیر خوان
از دهان غیر، کی کردی گناه/ از دهان غیر برخوان کای اله
آنچنان کن که دهانها مر تو را/ در شب و در روزها آرَد دعا
یا دهان خویشتن را پاک کن/ روح خود را چابک و چالاک کن
اما پاک کردن دهان گناهکار؛ یعنی تطهیر روح از آلودگیهای معاصی، و زنگ و تیرگی شهوات جسمانی، جز با تبدیل مزاج روحانی و ولادت ثانی که در گفتههای قبل شنیدید ممکن و میسر نیست.
و آنچه از مقولۀ حبط اعمال و تکفیر سیئات و خطیئات، و توبه و انابه، و غفران ذنوب، و لوح محو و اثبات و امثال آن گفتهاند، همه مقدمه و جزو اسباب و معدّات است؛ و غایت مقصود حصول همان حالت تولد دوباره است؛ که آن هم موقوف توفیق و عنایت و بخشایش الهی است:
توبه بیتوفیقت ای نور بلند/ جز بریش توبه نبود ریشخند
ما باید در دعا و مناجات با حقتعالی از بن دندان بگوییم «گر ما مقصریم تو دریای رحمتی.»
آبرو میرود ای ابر خطاپوش ببار/ که به دیوان عمل نامه سیاه آمدهایم
[۱] نیکلسون این بیت را در نسخه بدل آورده است.
[۲] کای کلیم الله: خ
دیدگاه خود را ثبت کنید
آیا می خواهید به بحث بپیوندید؟در صورت تمایل از راهنمایی رایگان ما استفاده کنید!!