مثنوی مولانا – دفتر دوّم – بخش ۷۱ – شِکایَتِ قاضی از آفتِ قَضا، و جواب گفتنِ نایِبْ او را
۲۷۵۲ | قاضییی بِنْشانْدَند و میگِریست | گفت نایِب قاضیا گریه زِ چیست؟ | |
۲۷۵۳ | این نه وَقتِ گریه و فریادِ توست | وَقتِ شادیّ و مُبارکبادِ توست | |
۲۷۵۴ | گفت اَهْ، چون حُکْم رانَد بیدلی | در میانِ آن دو عالِم، جاهلی؟ | |
۲۷۵۵ | آن دو خَصْم از واقعهیْ خود واقِفَند | قاضیِ مسکین چه داند زان دو بَند؟ | |
۲۷۵۶ | جاهِل است و غافل است از حالَشان | چون رَوَد در خونَشان و مالَشان؟ | |
۲۷۵۷ | گفت خَصْمان عالِماَند و عِلَّتی | جاهِلی تو، لیکْ شمعِ مِلَّتی | |
۲۷۵۸ | زان که تو عِلَّت نداری در میان | آن فَراغَت هست نورِ دیدگان | |
۲۷۵۹ | وان دو عالِم را غَرَضْشانْ کور کرد | عِلْمَشان را عِلَّت اَنْدَر گور کرد | |
۲۷۶۰ | جَهْل را بیعِلَّتی عالِم کُند | عِلْم را عِلَّت کَژْ و ظالم کُند | |
۲۷۶۱ | تا تو رَشْوَت نَسْتَدی بینندهیی | چون طَمَع کردی، ضَریر و بَندهیی | |
۲۷۶۲ | از هوا من خویْ را وا کردهام | لُقْمههایِ شَهْوتی کَم خَوردهام | |
۲۷۶۳ | چاشْنیگیرِ دِلَم شُد با فُروغ | راست را دانَد حقیقت از دروغ |
دکلمه_مثنوی
یک قاضی را در مسند قضاوت نشاندند ولی او گریان بود. نائب قاضی از او پرسید که برای چه گریه می کنی؟
اکنون زمان گریه کردن تو نیست بلکه باید شادی کنی.
قاضی گفت،آه. چگونه یک جاهل می تواند بین دو عالِم قضاوت کند؟
آن دو دشمن از اتفاقی که بین آنها افتاده است اطلاع دارند، قاضی بیچاره چگونه می تواند قضاوت کند؟
قاضی از حال آن دو غافل است، چگونه می تواند در جان و مال آنها قضاوت کند؟
نائب قاضی گفت، نگران نباش، آن دو دشمن، آگاهی از کاری که کرده اند دارند ولی دچار غرض ورزی و حرص هستند.
ای قاضی چون تو حرص و غرضی نداری، نوری در وجودت ایجاد می شود که حقیقت را ببینی.
ولی آن دو که نسبت به حال خود واقف هستند، غرض ورزی شان آنها را کور می کند و این غرض و طمع باعث می شود که علمشان دچار مرگ شود.
غرض و طمع نداشتن، جاهل را تبدیل به عالِم می کند ولی ، غرض و طمع انسان را به بیراهه و ظلم می کشاند.
تو تا وقتی که رشوه نگرفته ای، می توانی حقیقت را ببینی، ولی اگر طمع کنی، دچار نابینایی می شوی و اسیر طمع خود می شوی.
من هوا و هوس را از خودم دور کرده ام و کمتر از روی هوس چیزی خورده ام.
دلم با این کار نورانی شده است و لقمه حلال باعث می شود تفاوت بین حقیقت و دروغ را تشخیص بدهم.
درود بر شما
بسیار آموزنده ، همین که بسیار زیبا و ساده
تفسیر فرموده اید ، بی نهایت سپاس گزارم