مکتوبات مولانا – مکتوب ۱۹ – به یکی از امرا در سفارش نظام‌الدّین

ادام اللهُ ظلّ ملک الامرا، سیّدالخواص، المعظِّمُ لأمرالله ادام الله علوَّهُ، سلام و دعا قبول کند و مشتاق داند و بدان جرعه تشنگیِ اشتیاق افزون شد و ساکن نشد جَعَلنَا اللهُ، اِخوَاناً عَلَی سُرُرٍ مُّتَقَابِلِینَ[۱]، قال الله تعالی لموسی: اذا رأیتَنی علی بابک کیف تصنَع؟ قال: یا ربّ انت منزَّهٌ عن ذلک. قال: اذا رأیتَ عبداً من عبادی علی بابک، فافعل به ما انت فاعلٌ بی، فانّی اصطفیتُه من عبادی و نوَّرتُه بنوری و احییته بحیاتی.
به خدمت عرض رفت که اگرچه نماز عمل فضل‌مند است ولیکن جانِ نماز و معنیِ نماز از صورتِ نماز فاضل‌تر است، چنانکه جانِ آدمی از صورتِ آدمی فاضل‌تر است و باقی‌تر است، که صورت نماند و جان آدمی بماند و صورتِ نماز نماند و معنی و جان نماز بماند، چنانکه فرمود: الَّذِینَ هُمْ عَلَی[۲] صَلَاتِهِمْ دَایِمُونَ[۳]. و از بهر این سخن آن حکایت شیخ گفته شد که آن جماعت چون ترکِ تعظیم شیخ کردند، که اگر تو نمازِ شام نمی‌کنی ما برخیزیم و بکنیم. اگرچه این به زبان نگفتند، الّا اداراک مشایخ را گفتن به زبان حاجت نیست، اِنَّهم جواسیس القلوب، یدخُلون فی قُلوبکم و یَخرُجون من اَسرارکم فاذَا جالستموهُم فَجالِسُوهم بالصِّدق[۴]. فمَنْ اَرَادَ اَنْ یَجْلِسَ مَعَ اللهِ فَلْیَجْلِسْ مَعَ اَهْلِ التَّصَوُّفِ[۵].
تا یکی قوم بینی ازخود پاک
با تو بر خاک و برتر از افلاک
در صورت اگرچه بر زمین است
معنیش به چرخِ هفتمین است[۶]
پس صورتِ نماز را فقیه بیان می‌کند: اوّلش تکبیر، آخرش سلام، و جانِ نماز را فقیر بیان می‌کند که الصّلوةُ اتّصالٌ باللهِ من حیث لا یَعلمهُ الّا اللهُ[۷]. شرطِ این صورتِ نماز، طهارت است با نیم‌من آب و شرطِ جانِ نماز، چهل سال مجاهدۀ جهاد اکبر و دیده و دل خون کردن و از هفتصد حجاب ظلمانی برون رفتن و از حیات و هستیِ خود مردن و به حیات و هستیِ حق زنده شدن.
گر چو شاهان بر سریر تخت نتوانی نشست
همچو فرّاشان طناب خیمۀ شاهی بگیر
چونکه سلطان نه‌ای رعیّت باش
چون پیمبر نه‌ای ز امّت باش[۸]
تا در این داخل شوی که: اَلْحَقْنَا بِهِمْ ذُرَّیَّتَهُمْ[۹] و اگر به صورتِ عملِ خود مغرور شوی و طاغی شوی و از قطبان وقتِ خویش، که محرمِ دل و محرم روح‌اند، رو بگردانی و استغنا نمایی و چنان پنداری خود را که در نمازی و روی به قبله آورده‌ای، به حقیقت چنان باشی که آن درویش دید که امام و قومْ پشت به قبله کرده بودند و آن دو شخص که به خدمتِ شیخ نشسته بودند، هر دو را روی به قبله بود، چنانکه حق تعالی بفرمود ابا یزید را قدّس الله سرَّهُ: اخرُج بصفاتی الی خلقی، مَن رَأک رَانی و مَن قصدَک قصدنی[۱۰] و همچنین تا باقیِ آن سخن که پایان ندارد. باری تعالی سرّ پاک شما را منوّر گرداناد و واقف کناد بر جان و حقیقت ایمان و نماز، که ورایِ صورت ایمان و نماز است انّه الهادی والموفّق.
در بابِ فرزند مخلص، نظام الدّین نَظَّمَ اللهُ امورَهُ وعده‌های خیر و احسان و معاونت پیغام فرموده بودیت، منّتها داشته آمد و دعاهای خیر کرده شد. منتظر آنم و چشم و گوش نهاده‌ام که آن احسانها تمام شود که اتمامُ المَعروفِ خیرٌ مِنْ اِبتدایِهِ[۱۱]. نیَّت نماز و تکبیر بستن نیکوست، امّا چون تمام کنند، رکوع‌ها و سجودها و قعودها خوب‌تر و لطیف‌تر. نیکویی و نیّتِ نیک همچون ماه نو است و آن را تمام کردن همچنان است که ماه نو بَدر شود. حق تعالی از راهزنانِ ظاهر و راهزنان باطن خذلَهُم اللهُ که نیکی کس نخواهند و همه کس را همچو خود نگوسار و نومید خواهند، شما را نگاه داراد.
کسی کو را بود در طَبع سستی
نخواهد هیچ کس را تندرستی
[۱۲]
والیِ نو چون با آن والیِ کهنۀ معزول مشورت کند، بر کارهاش دارد که همچون خودش معزول کند. شیطانِ پنهان و آدمیِ شیطان صفت والیان معزول‌اند و حسودند و راه خیر بر مردم زنند به صد سخن چرب و آن خیز را بر دل او سرد کنند.
چون زبان حسد شود نخّاس
یوسفی یابی از گزی کرباس[۱۳]
ازایشان حذر کنید و به خدا پناه گیرید و بجدّ تخمِ خیر کارید زان پیش که برویَد و انبار پرگندمِ ناکاشته مرده‌ریگ بماند.
زان پیش که داده را اجل بستاند
هر داد که دادنیست می‌باید داد[۱۴]
توقّع است که این خیر را از حسابِ آن خیراتِ دیگر نشمرد و این خیر را از آن خیرها جدا داند به فضیلت، که پیاز کاشتن همچون زعفران کاشتن نباشد. جاوید محسن با د، از آن محسنانی که دانند و کنند و دانند که چه می‌کنند، بی‌گمان و بی‌دودلی، و روند و دانند که کجا می‌روند، وَفّقه الله و سَدّده و ثَبَّتَه و عصمَه بفضله و کرمه و هو ارحم الرّاحمین والصلوةُ علی محمّدٍ و آله الطّیّبین الطّاهرین و علی جمیع الانبیاءِ و المرسَلین. آمین یا ربَّ العالمین.

———————

[۱] بخشی از آیۀ ۴۷ سورۀ حجر: دوستانه بر تختها رویاروی بنشینند.

[۲] در نسخه “فی” آمده است.

[۳] آیۀ ۲۳ سورۀ معارج: آنان که در نمازهایشان پیگیرند.

[۴] رسائل عوارف المعارف ص ۲۳۳، جنید بغدادی: آنها جاسوسان دل‎‌ها هستند، وارد دلها شده و اسرار آن را خارج می‌کنند، پس چون با آنها نشستید به صدق بنشینید.

[۵] هر که همنشینی با خدا خواهد، با صوفیان همنشینی کند. حواشی استاد فروزانفر در فیه ما فیه: صوفیه جزو احادیث می‌شمارند و سیوطی در الآلی المصنوعة،ج ۲،ص ۲۶۴ با اختلافی در تعبیر به این صورت: من سرّه ان یجلس مع الله فلیجلس مع اهل الصّوف – آن را از موضوعات می‌پندارد.

[۶] شاعر این دو بیت یافت نشد.

[۷] نماز اتصالی به خداست که فقط او می‌داند.

[۸] شاعر این دو بیت یافت نشد، امّا عنوان بخش ۱۲۸ دفتر چهارم مثنوی با این عبارت مزین شده است: بَیان آن که یا اَیُّهَاالذینَ آمَنَوا لاتُقَدِّموا بَیْنَ یَدَیِ اللهِ وَ رَسولِهِ – چون نَبی نیستی زِ اُمَّت باش چون که سُلطان نه‌یی رَعیَّت باش – خاموش باش از خود زَحمتی و رایی مَتَراش.

[۹] بخشی از آیۀ ۲۱ سورۀ طور: زاد و رودشان را به ایشان ملحق سازیم.

[۱۰] بایزید بسطامی: از صفاتم به سمت خلق‌ام برو، آن که او را دیده من را دیده و آن که قصد تو را کرده قصد مرا کرده است.

[۱۱] از امثال: تمام کردن کار خیر بهتر از آغاز کردن آن است.

[۱۲] بیت اوّل غزل ۲۶۵۹ مولانا.

[۱۳] عنوان بخش ۹۹ دفتر ششم مثنوی و با اندکی اختلاف بیتی از حدیقة الحقیقه سنایی.

[۱۴] شاعر این بیت یافت نشد، این بیت در چند مکتوب دیگر تکرار شده.

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

آیا می خواهید به بحث بپیوندید؟
در صورت تمایل از راهنمایی رایگان ما استفاده کنید!!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *