مولوینامه – جلد اول – فصل چهارم: موجب ایمان نباشد معجزات
شنیدید که مولوی صدور معجزه و کرامت را ممکن میداند؛ خوب است این نکته را هم از وی بشنوید که میگوید آنچه موجب ایمان حقیقی و ارادت صادقانه میشود جاذبۀ تجانس ذاتی مابین رهبر و رهرو، و مرید و مراد است، نه خرق عادت و ظهور کرامات؛ و اکثر معجزات انبیا برای قهر و انذار و ارعاب منکران و دشمنان بوده است، دوستان حقیقی از معجزه بینیاز بودند.
راست است کسانی که از راه معجزه و خرق عادت اظهار ایمان و ارادت کنند؛ در حقیقت مرید صادق و مؤمن راسخ نیستند؛ بلکه دنبال اعجاز و کرامت میگردند؛ آن هم اغلب چنان است که کرامت را برای جلب سود و برآمدن آرزوهای خود میخواهند؛ وگرنه میگویند «ما که از این امامزاده معجزهیی ندیدیم»؛ یعنی امام و امامزاده را برای معجزهاش میخواهیم که مثلاً ناگهان ما را از حضیض فقر و تنگدستی و ذلت جاه، به اوج عزت و ثروت و مالداری برساند؛ و حاجات ما را هرچه داریم مشروع و نامشروع برآورده کند؛ و اگر این هنرها از او نیاید او را به امامی و امامزادگی نمیشناسیم!
باری مولوی میگوید:
موجب ایمان نباشد مُعجزات/ بوی جنسیت کُند جذب صفات
معجزات از بهر قَهر دشمن است/ بوی جنسیت، سوی دل بردن است
قهر گردد دشمن، اما دوست نی/ دوست کی گردد به بَسته گردنی
باید به این نکته هم توجه داشت که آنچه گفته شد به طوری که اشارت رفت، حکم اکثر اغلب بود؛ گاه هم هست که صدور کرامات و خرق عادات برای جلب دوستان است نه قهر دشمنان؛ و این همان است که در نفحات الهی و گل و گلستان اولیا گفتیم.
تا که آن بو، جاذب جانت شود/ تا که آن بو، نور چشمانت شود
بارها گفتهایم که مطالب عرفانی و اخلاقی هرکدام حد و مرز، و محل و مقامی مخصوص دارد و «هر چیز به جای خویش نیکوست» که نباید از آن تجاوز کرد؛ باید آن حدود و ثغور را خوب شناخت و خوب حفظ کرد؛ اشخاص عامی کمفهم که قوۀ تشخیص و بازشناخت حدود و مراتب سخنان عرفا و حکمای اخلاقی را ندارند اکثر آن مسائل را به هم خلط میکنند و بدین سبب مطالب را ضد و نقیض میبینند؛ و در دریافت حقایق امور گیج و سربگم میمانند، اتفاقاً در مثنوی و گفتههای مولوی این قبیل لغزشگاهها بسیار است «فَسْئَلُوا اَهْلَ الذِّکرِ إِنْ کنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ»!
دیدگاه خود را ثبت کنید
آیا می خواهید به بحث بپیوندید؟در صورت تمایل از راهنمایی رایگان ما استفاده کنید!!