مولوی‌نامه – جلد دوم – فصل چهارم: عقاید عرفانی و مسلک خاص مولوی – ۵۳ – اعمال بشر هرچند ذاتا مستلزم حصول نتیجه نیست اما شرط حصول است

یار را چندان بجویم جدّ و چُست/ تا بدانم که نمی‌بایست جست
کی کنم من از معیت فهم راز/ جز که از بعد سفرهای دراز
حق معیت گفت و دل را مُهر کرد/ تا که عکس آید بگوش دل نه طرد
چون سفرها کرد و داد راه داد/ بعد از آن مهر از دل او برگشاد

چون خطائین آن حساب باصفا/ گرددش روشن ز بعد دو خطا
بعد از آن گوید اگر دانستمی/ این معیت را که او را جستمی 

مولوی می‌گوید هرچند مجاهدات و اعمال بشر ذاتاً مستلزم حصول نتیجه نیست اما شرط حصول هست، پس نمی‌توان از اعمال و عبادات ظاهری دست برداشت.

علاوه بر اشعار فوق و اشعار دیگر که در مواضع متفرق مثنوی راجع به این مطلب گفته است مخصوصاً در مجلد ششم ضمن داستان شاهزادگان دز هوش‌ربا (= قلعۀ ذات الصور) برای توضیح مقصود خود داستان آن‌کس را می‌آورد که در بغداد خواب دیده بود که در مصر گنجی کلان نصیب او می‌شود؛ وی به این قصد سفر مصر کرد و آنجا به فقر و گدایی و شبکوکی افتاد؛ و در آن احوال شبی گرفتار عسس شد که او را دزد پنداشته بود؛ و پس از رنج و مشقت فراوان آخر کار بر وی معلوم شد که آن گنج در خانۀ خود او در همان بغداد بوده است؛ با خود می‌گفت:

گفت با خود گنج در خانه‌ی من است/ پس مرا آنجا چه فقر و شیون است
بر سر گنج از گدایی مرده‌ام/ زان‌که اندر غفلت و در پرده‌ام 

مولوی اعمال و افعال بشر را از این حیث که ذاتاً موصل به مطلوب نیست؛ بلکه گاهی عین ضلالت و گمراهی است، مع ذلک ممکن است نتیجه از آن حاصل شود به «حساب خطاءین» از مصطلحات فن حساب قدیم[۱]تشبیه می‌کند که با فرض خطا نتیجۀ صواب از آن می‌گیرند.

گمرهی را منهج ایمان کند/ گژروی را مَحصد احسان کند

[۱] رجوع شود به حواشی تفسیر مثنوی «دز هوش‌ربا» تألیف نگارنده بخشی از مطالب بعد را نیز در آن حواشی متعرض شده‌ایم.

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

آیا می خواهید به بحث بپیوندید؟
در صورت تمایل از راهنمایی رایگان ما استفاده کنید!!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *