مولوینامه – جلد اول – فصل چهارم: ولادت ثانی و تبدیل مزاج روحانی پایه و شرط اصلی مکتب عرفانی مولوی و عرفای محقق است
مولوی دربارۀ «ولادت دوم» جای دیگر هم گفته است:
زادۀ ثانی است احمد در جهان/ صد قیامت بود او اندر عیان
این تعبیر مأخوذ است از یکی از کلمات منسوب به حضرت عیسی علیه السلام که گفت «لن یلج ملکوت السموات من لم یولد مرتین» یعنی کسی به ملکوت آسمانها راه نمییابد مگر آنکه دو بار متولد شده باشد.
و این معنی با جملۀ پرمغز «موتوا قبل ان تموتوا» که مابین صوفیه و ارباب سیر و سلوک سخت معروف و متداول است مربوط میشود؛ مولوی میگوید:
زانکه پیش از مرگ او بوده است نقل/ این به مردن فهم آید نی به عقل
***
ای خُنُک آن را که پیش از مرگ مُرد/ یعنی او از اصل این رز بوی بُرد
***
مرگ تن هدیه است بر اَصحاب راز/ زر خالص را چه نقصان است گاز
مولوی و دیگر محققان صوفیه در پیرامن هر دو جملۀ فوق شرح و تفصیل بسیار گفته و نوشته، و آن را پایه و شرط اصلی و رکن اساسی سیر و سلوک عرفانی و طی مدارج و مراتب کمال انسانی شمردهاند؛ و حاصلش این است که انسان از حیات تیرۀ جسمانی شهوانی و اخلاق رذیلۀ نفسانی، بمیرد؛ و به حیات روشن روحانی و خصال حمیدۀ انسانی زنده شود؛ همانطور که مردم جاهل نادان؛ در اثر رنج تحصیل و پیمودن مراحل علمی، از حیات جهل میمیرد؛ و به حیات علم و دانایی زنده میشود؛ و همچنانکه اشخاص فاسق تبهکار، در اثر توبه و انابت و ریاضت، یا دستگیری و تلقین ذکر مشایخ، از عالم فسق و تبهکاری بیرون میآیند و به جرگۀ نیکان و نیکوکاران میپیوندند؛ یعنی در واقع مزاج روحانی آنها مبدل میشود همانطور که شرط اصلی مسلک تصوف مولوی و عرفای محقق است.
شرط، تبدیل مِزاج آمد بِدان/ کز مزاج بَد بُوَد، مرگ بَدان
چون مزاج آدمی گِلخوار شد/ زرد و بدرنگ و سَقیم و خوار شد
چون مزاج زشت او تبدیل یافت/ رفت زشتی و رخش چون شمع تافت
پس حیات ماست موقوف فِطام/ اندکاندک جهد کن تَمَ الکَلام
فطام با کسر فاء در لغت به معنی از شیر بازگرفتن؛ و در مصطلحات صوفیه کنایه است از انقطاع از عادات و اخلاق زشت و کفنفس از شهوات جسمانی، و تجدید حیات روحانی؛ که در واقع با «ولادت ثانیه» و «حیات دوم» متحد میشود. شعر عربی مناسبی به یادم آمد:
النفس کالطفل ان تهمله شب علی/ حب الرضاع و ان تفطمه ینفطم
دیدگاه خود را ثبت کنید
آیا می خواهید به بحث بپیوندید؟در صورت تمایل از راهنمایی رایگان ما استفاده کنید!!