مولوی‌نامه – جلد دوم – فصل چهارم: عقاید عرفانی و مسلک خاص مولوی – ۹۹ – مهدویت نوعی و مهدی موعود

اشاره به این نکته هم به نظر من لازم است که آنچه مولوی و شیخ محیی الدین و گروه دیگر از عرفا و صوفیه در امر ولایت و امامت به «مهدویت نوعی» رفته، و بدون شرط نژاد و زادبوم گفته‌اند «خواه از نسل عمر خواه از علی»؛ و

گر ز بغداد و هِری یا از ری‌اند/ بی‌مزاج آب و گل نسل وی‌اند
شاخ گل هرجا که روید هم گل است[۱]/ خُم مُل هرجا که جوشد هم مُل است[۲]
گر ز مغرب بر زند خورشید سَر/ عین خورشید است، نه چیز دگر 

شاید مربوط به مسئلۀ ارشاد و هدایت عمومی باشد که ملازم دورۀ امامت و ولایت قمریه است؛ و این امر با شخصیت امام مهدی موعود از عترت طاهره و سلالۀ طیبۀ پیغمبر اکرم و آل علی علیهم السلام که به اعتقاد گروهی کثیر از عرفای شیعی و سنی، خاتم ولایت شمسیۀ محمدیه است، منافات ندارد، و مولوی خود در ابیات ذیل گویا به ظهور موعود اشاره کرده است؛ یعنی آن جهان آرام و آن مدینۀ فاضله که در آن همۀ رنگ‌ها و نیرنگ‌ها، به صفا و یکرنگی بدل شده باشد.

این زمان سرها مثال گاو پیس/ دوک نطق اندر ملل صد رنگ ریس
نوبت صد رنگی است، و صددلی/ عالم یک رنگ کی گردد جلی
نوبت زنگی است، رومی شد نهان/ این شب است و آفتاب اندر رهان

نوبت گرگ است و یوسف زیر چاه/ نوبت قِبط است و فرعون است شاه
تا ز رزق بی‌دریغ خیره‌خند/ این سگان را حِصه باشد روز چند
در درون بیشه شیران منتظر/ تا شود امر تَعالوا منتشر
پس برون آیند آن شیران ز مرج/ بی‌حجابی حق نماید دخل و خرج 

محیی الدین و پیروان او نیز معتقدند که مهدی موعود که از سلالۀ پاک پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم و از نژاد عرب است، غیر از ولایت و امامت نوعی اولیا و اقطاب و مشایخ طریق است که در هر زمان وجود دارند و وظیفۀ هدایت و ارشاد بشر بر عهدۀ آن‌هاست؛ هرچند در خصوص شخص «خاتم الاولیاء» در فتوحات مکیه و فصوص الحکم و دیگر مؤلفاتش سخنان آشفتۀ مبهم و مختلف دارد که مورد قبول همۀ طوایف مذهبی نیست: از این قبیل که گاهی خود او دعوی منصب خاتم‌الاولیایی نموده است!

قیصری در شرح عبارتی که در گفته‌های پیش از «فصوص الحکم» نقل کردیم «و ان کان خاتم لا اولیاء تابعا فی الحکم لما جاء به خاتم الرسل من التشریع» می‌گوید

«و لا ینبغی ان یتوهم ان المراد بخاتم الاولیاء [هو] المهدی فان الشیخ قدس سره صرح بانّه عیسی و هو یظهر من العجم و المهدی من اولاد النبی صلی الله علیه و سلم و یظهر من العرب»[۳]

یعنی مقصود محیی الدین از خاتم اولیاء، مهدی موعود نیست؛ چرا که خود در محل دیگر تصریح کرده است که خاتم اولیا «عیسی» است که از نژاد عجم ظهور می‌کند؛ نه آن مهدی که از عترت و اولاد صلبی حضرت پیغمبر اکرم صلی الله علیه و سلم و از نژاد عرب ظهور خواهد کرد.

خود محیی الدین در کتاب «فتوحات مکیه» در فصل پانزدهم از اجوبۀ امام محمّد بن علی ترمذی دربارۀ ختم ولایت و خاتم اولیا می‌گوید

«و ما هو بالمهدی المسمی للمعروف المنتظر فان ذلک من عترته و سلالته الحسیة[۴] و الختم لیس من سلالته الحسیة و لکن من سلالة اعراقه و اخلاقه».

مقصودش از سلالۀ حسّی نسب و نژاد صلبی پدر و فرزندی است و سلالۀ اعراق و اخلاق، هم خوبی و تجانس اخلاقی است؛ همان‌که مولوی گفته است

آن خلیفه زادگان مقبلش/ زاده‌اند از عنصر جان و دلش

***

هرکه را دیدی ز کوثر سرخ‌رو/ او محمدخوست با او گیر خو

قیصری عبارت «فتوحات» را در شرح فصوص نقل می‌کند و می‌گوید مراد محیی الدین از خاتم اولیا در این موضع خود اوست «و الکل اشارة الی نفسه رضی الله عنه و الله اعلم بالحقایق».

حقیر گوید از این دست متشابهات و سخنان مبهم ناهموار که تاب معانی و وجوه مختلف دارد در تألیفات شیخ محیی الدین بسیار است که نقل و ابرام و نقض آن فعلاً برای ما ضرورت ندارد و حالی این بحث را به جملۀ رایج معروف کوتاه می‌کنیم که و الله العالم بحقایق الاحوال و الاسرار[۵]

[۱] که می‌روید گل است: خ.

[۲] که می‌جوشد مل است: خ.

[۳] شرح فصوص قیصری (الفص الشیثی).

[۴] یعنی عترة النبی و سلالته الطیبة.

[۵] محض مزید فایده علاوه می‌کنیم یکی از مآخذ مفید این مبحث که در پیرامن همان فص شیئی فصوص الحکم نوشته «رسالۀ ولایت و خلافت کبری» است از آقا محمد رضا قمشه‌ای اصفهانی متوفی ۱۳۰۶ ه‍ ق که چاپ هم شده است.

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

آیا می خواهید به بحث بپیوندید؟
در صورت تمایل از راهنمایی رایگان ما استفاده کنید!!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *