غزل ۱۵۲۴ مولانا

 

۱ چو آب آهسته زیرِ کَهْ دَرآیَم به ناگَهْ خَرمَن کَهْ دَررُبایَم
۲ چَکَم از ناودانْ من قَطرهْ قَطره چو طوفانْ من خَرابِ صد سَرایَم
۳ سَرا چِبْوَد؟ فَلَک را بَرشِکافَم زِ‌‌ بی‌صبریْ قیامَت را نَپایَم
۴ بَلا را من عَلَف بودم زِ اَوَّل وَلیک اکنون بَلاها را بَلایَم
۵ زِ حَبْسِ جا مَیابا دل رهایی اگر من واقِفَم که من کجایم
۶ سَرِ نَخْلَم ندانی کَزْ چه سوی است دَرین آب اَرْ نِگونَت می‌نِمایَم
۷ نه قُلماشی‌‌‌‌ست لیکِن مانَد آن را نه هَجوی می‌کُنم نی می‌سِتایَم
۸ دَمِ عشق است و عشقْ از لُطفْ پنهان ولی من از غَلیظی‌هایِ‌هایَم
۹ مَگو کُهْ را اگر آرَد صَدایی که ای کُهْ نامَدی گفتی که آیَم
۱۰ تو او را گو که بانگِ کُهْ از او بود زِهی گوینده‌‌ بی‌مُنْتَهایَم

 

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

آیا می خواهید به بحث بپیوندید؟
در صورت تمایل از راهنمایی رایگان ما استفاده کنید!!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *