غزل ۱۷۵۸ مولانا

 

۱ در وصالَت چَرا بَیاموزَم در فِراقَت چه را بیاموزَم؟
۲ یا تو با دَردِ من بیامیزی یا من از تو دَوا بیاموزَم
۳ می‌گُریزی زِ من که نادانم یا بیامیزی یا بیاموزَم
۴ پیش از این ناز و خشم می‌کردم تا من از تو جُدا بیاموزَم
۵ چون خدا با تو است در شب و روز بعد ازین از خدا بیاموزَم
۶ در فِراقَت سِزایِ خود دیدم چون بِدیدم سِزا بیاموزَم
۷ خاک پایِ تو را به دست آرم تا ازو کیمیا بیاموزَم
۸ آفتابِ تو را شَوَم ذَرّه مَعنیِ وَالضّحی بیاموزَم
۹ کَهْرُبایِ تو را شَوَم کاهی جَذبهٔ کَهْرُبا بیاموزَم
۱۰ از دو عالَم دو دیده بَردوزَم این من از مُصطَفی بیاموزَم
۱۱ سِرِّ مازاغ و ماطَغی را من جُز ازو از کجا بیاموزَم؟
۱۲ در هوایَش طَواف سازم تا چون فَلَک در هوا بیاموزَم
۱۳ بَندِ هستی فروگُشادم تا هَمچو مَهْ بی‌قَبا بیاموزَم
۱۴ هَمچو ماهی زِرِه زِ خود سازم تا به بَحْر آشنا بیاموزَم
۱۵ هَمچو دلْ خون خورَم که تا چون دل سیرِ بی‌دست و پا بیاموزَم
۱۶ در وَفا نیست کَس تمام اُستاد پس وَفا از وَفا بیاموزَم
۱۷ خَتْمَش این شُد که خوش‌لقایِ مَنی از تو خوشْ خوش لِقا بیاموزَم

#احمد_شاملو   دانلود فایل

8 پاسخ
  1. میم کاف
    میم کاف گفته:

    سلام درود برجناب شرفی عزیز و همراهان و همکاران
    که ، اعراب گذاری دقیق که مُصدّقِ معنیِ آن کلمه در جمله یا عبارت بکار رفته است و لذا حقِّ شأنِ نزولِ واژه به درستی اَدا می شود. بیت اول این غزل حتی در خوانشِ زنده یاد شاملو، صحیح قرائت نمی شود! .
    ضمنا چنانکه مناسب باشد؛ مصرعِ دوم بیت اول به صورت زیر نوشته شود:
     در وِصالَت چَرا بَیاموزَم
    در فِراقَت چِه را بیاموزَم؟

    سه پاس

    پاسخ
    • احسان اشرفی
      احسان اشرفی گفته:

      درود به شما. خیلی ممنونم از توجه و دقت و لطفی که دارید. با توجه به بقیه ابیات که مولانا در مصرع‌های دوم پرسشی مطرح نکرده‌اند (به غیر از یک مورد)، در مصرع دوم بیت اول نیز فکر نمی‌کنم پرسشی مطرح شده باشد. در این صورت منظور بیت این است که هم از وصال تو می‌آموزم و هم از فراقت. از طرف دیگه چَرا به معنی چریدن، ظاهراً زیاد جالب به نظر نمی‌آید برای همین خودم هم شک دارم و اگر کسی را سراغ دارید لطفا بپرسید تا مطمئن شویم. موفق باشید.

      پاسخ
      • میم کاف
        میم کاف گفته:

        درود بر شرف تان
        باسلام.
        بزرگوارا
        با اندک عنایتی به بوطیقایِ بیان و سبکِ مولانا، و بارها دکر تمثیل شیر و آهو ، و نیز قوتِ اصلیّ ِ بَشَر نورِ خداست، و کابرد واژه یِ “چَرا” یا “چَریدن”، و چریدنِ نور، در استعاره ها و آرایه های مختلف؛ بنظر می رسد که در مصرعِ اول بیتِ اول، همان چریدن در هنگام وصل منطقی و صحیح باشد و به قرینه یِ آن در مصرعِ دوم، “چه را” (چه چیز را”) می توانم در حالیکه فراق دارم و از او دور هستم، بیاموزم؟! منطقی تر است و نزدیک به رسم الخطِ مولانا.

        لذا :

        در وصال اَت، چَرا بیاموزم

        در فَراق اَت، چِه را بیاموزم؟!

         

        پاسخ
  2. میم کاف
    میم کاف گفته:

    قربان، در تکمله ی عرایضم گفتنی ست که جالب است که بنظرِ این راقم فقط اعراب گذاری جنابعالی این غزل را صحیح است که در مصرع اول هم چَرا را پیشنهاده اید. لذا چند نمونه از مثنوی، بترتیب دفتر ۴ و ۵ و ۲ را که قرینه ی معنایی دارد با بلامانع بودنِ چَرا ( بل زیبا و ظریف بودنِ کاربردِ چَرا !)، خدمت تان ارائه می شود:
    نيست غير نور، آدم را “خورِش”
    از جزِ آن، جان نيابد پرورش

    زين خورش ها اندك اندک باز بُر
    كين غذایِ خر بود نه آنِ حُر

    تا غذایِ اصل را قابل شوی
    “لقمه هایِ نور” را آكل شوي

    چون خوری يك بار از ماكول نور
    خاك ريزي بر سر نان و تنور
    • دفتر۴
    ____
    هركه كاه و جو خورَد قربان شود
    هركه نور حق خورَد، قرآن شود
    • دفتر۵
    ____
    قُوتِ اصلیِّ بشر ، نورِ خداست
    قوتِ حیوانی مر او را ناسزاست
    • دفتر ۲

    و نیز
    حلق انسان چون ببرّد هين ببين
    تا چه زايد؟ كن قياس آن برين

    حلق ثالث زايد و تيمار او
    شربت حق باشد و انوار او
    •دفتر ١
    و با حکایت گاوماهی در مثنوی، باز میتوان چریدنِ نور و ارتزاق از نور را کاملا در منظومه ی مولانا عادی و جالب و قابل پذیرش دانست.
    می چَرد در نور گوهر آن بقر
    ناگهان گردد ز گوهر دورتر
    • دفتر۶
    والله اعلم بالصواب
    🙏⚘

    پاسخ
      • میم کاف
        میم کاف گفته:

        سه پاس قربان
        قدر دانی حضرت تان را، ست که؛ بی شایبه خدمت بزر’گی در امرِ تدقیق و تعمیقِ معانی و جانِ کلامِ آثارِ شمس و مولانا محقَق فرمودید.
        ناگفته نمانَد که ابیاتِ ذیل هم در موردِ مانَحنُ فیه، ( نور چَری و نور خوری)تداعی شد:

        قصّابِ دِه، اگر چه که ما را بِکُشت زار
        هم می چریم در دِه و، هم بر قَناره‌ایم!

        ما مُهره‌ایم و، هم جهتِ مُهره حُقّه‌ایم
        هنگامه گیرِ دل شده و، هم نَظاره‌ایم
        •غزل ۱۷۰۹ شمسِ مولانا
        ایضاً؛
        “نور می‌نوشَد”، مگو نان می‌خَورَد!
        لاله می‌کارَد، “به صورت می‌چَرَد” !

        چون شَراری کو خورَد روغن، زِ شمع
        نور اَفْزایَد زِ خوردَش، بَهْرِ جمع
        • دفتر۵مقنوی مولانا
        هماره، با درود و تشکر از جناب تان که اهلِ معنی اید.🙏💐
        بر اهلِ معنی شد سخن؛ اِجمال ها ، تفصیل ها
        بر اهلِ صورت شد سخن؛ تفصیل ها ، اِجمال ها !

        پاسخ
  3. میم کاف
    میم کاف گفته:

    اصلاحیه یِ دیدگاه؛
    ۱_ بُزرگی
    ۲_ دفتر ۵ مثنوی
    با اعتذار
    • کاش این امکان در کامِنت گذاری تعبیه گردد که نظر دهنده گان بتوانند بعداز ارسال نظرشان( در فُرجه ای که نظر در فرایندِ بررسی مدیر سایت و سپس درج؛ می باشد)، به تصحیحِ اشتباهات تایپی شان، مبادرت نمایند.🙏

    پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

آیا می خواهید به بحث بپیوندید؟
در صورت تمایل از راهنمایی رایگان ما استفاده کنید!!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *