غزل ۱۷۸۵ مولانا
۱ | بیا بیا دِلْدارِ من، دِلْدارِ من، دَرآ دَرآ در کارِ من، در کارِ من | تویی تویی گُلزارِ من، گُلزارِ من، بگو بگو اسرارِ من، اسرارِ من | |
۲ | بیا بیا درویشِ من، درویشِ من، مَرو مَرو از پیشِ من، از پیشِ من | تویی تویی همکیشِ من، همکیشِ من، تویی تویی هم خویشِ من، هم خویشِ من | |
۳ | هرجا رَوَم با من رَوَی، با من رَوَی، هر مَنْزِلی مَحْرَم شَوی، مَحرَم شَوی | روز و شَبم مونِس تویی، مونِس تویی، دامِ مرا خوش آهوی، خوش آهوی | |
۴ | ای شمعِ من بس روشنی، بس روشنی، در خانهام چون روَزنی، چون روزَنی | تیرِ بَلا چون دَررَسَد، چون دَررَسَد، هم اسِپَری هم جوشَنی، هم جوشَنی | |
۵ | صَبرِ مرا بَرهَم زدی، بَرهَم زدی، عقلِ مرا رَهزَن شُدی، رَهزن شُدی | دل را کجا پنهان کُنم؟ در پنهان کُنم؟ در دِلْبَری تو بیحَدی، تو بیحَدی | |
۶ | ای فَخْرِ من سُلطانِ من، سُلطانِ من، فرماندهْ و خاقانِ من، خاقانِ من | چون سویِ من مَیلی کُنی، مَیلی کُنی، روشن شود چَشمانِ من، چَشمانِ من | |
۷ | هرجا تویی جَنَّت بُوَد، جَنَّت بُوَد، هرجا رَوی رَحْمت بُوَد، رَحْمت بُوَد | چون سایهها در چاشْتگَه، در چاشْتگَه، فَتْح و ظَفَر پیشَت دَوَد، پیشَت دَوَد | |
۸ | فَضْلِ خدا هَمراهِ تو، هَمراهِ تو، اَمن و اَمان خَرگاهِ تو، خَرگاهِ تو | بَخشایش و حِفْظِ خدا، حِفْظِ خدا، پیوسته در دَرگاهِ تو، دَرگاهِ تو |
دیدگاه خود را ثبت کنید
آیا می خواهید به بحث بپیوندید؟در صورت تمایل از راهنمایی رایگان ما استفاده کنید!!