غزل ۱۷۹۲ مولانا
۱ | این کیست این؟ این کیست این؟ این یوسُفِ ثانی است این؟ | خِضْر است و اِلْیاس این مَگَر؟ یا آبِ حیوانیست این؟ | |
۲ | این باغِ روحانیست این، یا بَزم یَزدانیست این | سُرمهیْ سپاهانیست این، یا نورِ سُبحانیست این | |
۳ | آن جانِ جانْ اَفْزاست این، یا جَنَّةُ الْمَاواست این | ساقیِّ خوب ماست این، یا بادهٔ جانیست این | |
۴ | تَنگِ شِکَر را مانَد این، سودایِ سَر را مانَد این | آن سیمبَر را مانَد این، شادیّ و آسانیست این | |
۵ | امروزْ مَستیم ای پدر توبه شِکَستیم ای پدر | از قَحْط رَسْتیم ای پدر امسالِ ارزانیست این | |
۶ | ای مُطربِ داوودْدَمْ آتش بِزَن در رَخْتِ غَم | بَردار بانگِ زیر و بَم، کین وَقتِ سَرخوانیست این | |
۷ | مَست و پَریشانِ تواَم، موقوفِ فَرمانِ تواَم | اِسْحاقِ قُربانِ تواَم، این عیدِ قُربانیست این | |
۸ | رَستیم از خوف و رَجا، عشقْ از کجا، شَرْم از کجا | ای خاک بر شَرم و حَیا، هنگامِ پیشانیست این | |
۹ | گُلهایِ سرخُ و زَرد بین، آشوب و بَردابَرد بین | در قَعْرِ دریا گَرد بین، موسیِّ عِمْرانیست این | |
۱۰ | هر جسم را جان میکُند، جان را خُدادان میکُند | داوَر سُلَیمان میکُند، یا حُکْمِ دیوانیست این | |
۱۱ | ای عشقْ قُلْماشیت، گو، از عیش و خوش باشیت گو | کَس مینَدانَد حَرفِ تو، گویی که سُریانیست این | |
۱۲ | خورشیدِ رَخشان میرَسَد، مَست و خُرامان میرَسَد | با گوی و چوگان میرَسَد، سُلطانِ میدانیست این | |
۱۳ | هر جا یکی گویی بُوَد، در حُکمْ چوگان میدَوَد | چون گویْ شو بیدست و پا، هنگامِ وَحْدانیست این | |
۱۴ | گویی شَوی بیدست و پا، چوگانِ او پایَت شود | در پیشِ سُلطان میدَوی، کین سیرِ رَبّانیست این | |
۱۵ | آن آبْ بازآمد به جو، بر سنگ زن اکنون سَبو | سَجده کُن و چیزی مگو، کین بَزمِ سُلطانیست این |
#دکلمه_غزل_مولانا با صدای #عبدالکریم_سروش دانلود فایل
دیدگاه خود را ثبت کنید
آیا می خواهید به بحث بپیوندید؟در صورت تمایل از راهنمایی رایگان ما استفاده کنید!!