غزل ۲۳۱۴ مولانا

 

۱ ای رویِ تو رویَم را چون رویِ قَمَر کرده اَجْزایِ مرا چَشمَت اَصْحابِ نَظَر کرده
۲ بادِ تو درختم را در رَقص دَرآوَرْده یادِ تو دَهانَم را پُرشَهْد و شِکَر کرده
۳ دانی که درختِ من، در رَقص چرا آید ای شاخ و درختم را پُربَرگ و ثَمَر کرده
۴ از برگ نمی‌نازد، وَزْ میوه نمی‌یازد ای صبرِ درختم را تو زیر و زَبَر کرده

 

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

آیا می خواهید به بحث بپیوندید؟
در صورت تمایل از راهنمایی رایگان ما استفاده کنید!!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *