غزل ۵۹۰ مولانا

 

۱ سَر از بَهرِ هَوَس باید چو خالی گشت سَر چِبْوَد؟ چو جانْ بَهرِ نَظَر باشد رَوانِ بی‌نَظَر چِبْوَد؟
۲ نَظَر در رویِ شَهْ باید چو آن نَبْوَد چه را شاید؟ سَفَر از خویشتن باید چو با خویشی سَفَر چِبْوَد؟
۳ مرا پُرسید صَفرایی که گَر مَردِ شِکَرخایی کَمَر بَنْدم چو نِی پیشَت اگر گویی شِکَر چِبْوَد؟
۴ بِگُفتم بهترین چیزی وَلیکِن پیشِ غیرِ تو که تو اَبْلَه شِکَر بینیّ و گویی زین بَتَر چِبْوَد؟
۵ اَزیرا اصلِ جسم تو زِ زَهرِ قاتل افتاده‌ست سَقَر بوده‌ست اصلِ تو نَدانَد جُز سَقَر چِبْوَد؟
۶ جهان و عقلِ کُلّی را زِ عقلِ جُزو چون بینی؟ در آن دریایِ خونْ آشام عقلِ مُخْتَصَر چِبْوَد؟
۷ دو سه سَطْرست که می‌خوانی زِ سَر تا پا و پا تا سَر دِگَر کاری نداری تو وَگَرنه پا و سَر چِبْوَد؟
۸ چو کور افتاد چَشمِ دل چو گوش از ثِقْل شُد پُرگِل به غیرِ خانهٔ وَسواس جایِ کور و کَر چِبْوَد؟

#دکلمه_غزل_مولانا با صدای #عبدالکریم_سروش       دانلود فایل

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

آیا می خواهید به بحث بپیوندید؟
در صورت تمایل از راهنمایی رایگان ما استفاده کنید!!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *