غزل ۶۵۸ مولانا

 

۱ بگو دل را که گِردِ غَم نگردد اَزیرا غَم به خوردن کَم نگردد
۲ نَباتِ آب و گِلْ جُمله غَم آمد که سورِ او به جُز ماتَم نگردد
۳ مَگَرد ای مُرغِ دلْ پیرامُنِ غَم که در غَمْ پَرّ و پا مُحْکَم نگردد
۴ دلْ اَنْدَر بی‌غمی پَرّی بِیابَد که دیگر گِردِ این عالَم نگردد
۵ دلا این تَنْ عَدوِّ کُهنهٔ توست عَدوِّ کُهنه خال و عَم نگردد
۶ دلا سَر سَخت کُن کم کُن مَلولی مَلولْ اَسْرار را مَحْرَم نگردد
۷ چو ماهی باش در دریایِ مَعنی که جُز با آبِ خوشْ هَمدَم نگردد
۸ مَلالی نیست ماهی را زِ دریا که بی‌دریا خود او خُرَّم نگردد
۹ یکی دریاست در عالَمْ نَهانی که در وِیْ جُز بَنی آدم نگردد
۱۰ زِ حیوان تا که مَردم وانَبُرَّد دَرونِ آبِ حیوان هم نگردد
۱۱ خَموش از حرف زیرا مَردِ مَعنی به گِردِ حرفِ لا و لَم نگردد

#دکلمه_غزل_مولانا با صدای #عبدالکریم_سروش       دانلود فایل

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

آیا می خواهید به بحث بپیوندید؟
در صورت تمایل از راهنمایی رایگان ما استفاده کنید!!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *