غزل ۷۴۴ مولانا
۱ | رو تُرُش کردی، مَگَر دی بادهاَت گیرا نبود؟ | ساقیاَت بیگانه بود و آن شَهِ زیبا نبود؟ | |
۲ | یا به قاصِد رو تُرُش کردی زِ بیمِ چَشمِ بَد | بر کُدامین یوسُف از چَشمِ بَدان غوغا نبود؟ | |
۳ | چَشمِ بَد خَسْتَش، وَلیکِن عاقِبَتْ مَحْمود بود | چَشمِ بَد با حِفْظِ حَق، جُز باطِل و سودا نبود | |
۴ | هین مَتَرس از چَشمِ بَد، وان ماه را پنهان مَکُن | آن مَهِ نادر که او در خانهٔ جوزا نبود | |
۵ | در دلِ مَردانِ شیرین، جُمله تَلْخیهایِ عشق | جُز شراب و جُز کَباب و شِکر و حَلْوا نبود | |
۶ | این شراب و نُقْل و حَلْوا هم خیالِ اَحْوَلیست | اَنْدَران دریایِ بیپایان، به جز دریا نبود | |
۷ | یک زمانْ گرمی به کاری، یک زمانْ سَردی در آن | جُز به فَرمانِ حَق، این گرما و این سرما نبود | |
۸ | هین خَمُش کُن، در خَموشی نَعْره میزَن روحْوار | تو کِه دیدی زین خَموشان کو به جانْ گویا نبود؟ |
#دکلمه_غزل_مولانا با صدای #عبدالکریم_سروش دانلود فایل
دیدگاه خود را ثبت کنید
آیا می خواهید به بحث بپیوندید؟در صورت تمایل از راهنمایی رایگان ما استفاده کنید!!