غزل ۸۵۰ مولانا

۱ یک خانه پُر زِ مَستان مَستانِ نو رَسیدند دیوانگانِ بَنْدی زَنجیرها دَریدند
۲ بس اِحْتیاط کردیم تا نَشْنوند ایشان گویی قَضا دُهُل زَد بانگِ دُهُل شَنیدند
۳ جان‌هایِ جُمله مَستان دل‌هایِ دلْ پَرَستان ناگَهْ قَفَص شِکَستند چون مُرغْ بَرپَریدند
۴ مَستانْ سَبو شِکَستند بر خُنْب‌ها نِشَستند یا رَب چه باده خوردند یا رَب چه مُلْ چَشیدند
۵ من دی زِ رَهْ رَسیدم قومی چُنین بِدیدَم من خویش را کَشیدم ایشان مرا کَشیدند
۶ آن را که جانْ گُزینَد بر آسْمان نِشینَد او را دِگَر کِه بیند ؟ جُز دیده‌ها که دیدند
۷ یک ساقی‌یی عِیان شُد آشوب آسْمان شُد میْ تَلْخ از آن زمان شُد خیکَش از آن دَریدند

#دکلمه_غزل_مولانا با صدای #عبدالکریم_سروش       دانلود فایل

#احمد_شاملو      دانلود فایل

#علیرضا_افتخاری       دانلود فایل

#سالار_عقیلی       دانلود فایل

2 پاسخ
  1. Morteza
    Morteza گفته:

    سلام علیک خدمت شما گرداننده و یا گردانندگان بزرگوار این سایت این چند روز که از مصاحبت با شما بی بهره بودیم بر ما بسی سخت گذشت و وظیفه خود دانستیم مراتب قدرشناسی خود را به شما اعلام کینم و سپاسگزار باشیم بابت حضور شما

    باز باش اي باب بر جوياي باب
    تا رسد از تو قشور اندر لباب
    باز باش اي باب رحمت تا ابد
    بارگاه ما له کفوا احد

    پاسخ
    • احسان اشرفی
      احسان اشرفی گفته:

      درود به شما دوست گرامی. مشکلی برای سایت پیش آمده بود که خدا را شکر برطرف شد. سپاس از ابراز لطف شما. مهرتان مانا.

      پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

آیا می خواهید به بحث بپیوندید؟
در صورت تمایل از راهنمایی رایگان ما استفاده کنید!!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *