غزل ۸۶ مولانا

 

۱ ای گشته زِ تو خَندان، بُستان و گُلِ رَعنا پیوسته چُنین بادا، چون شیر و شِکَر با ما
۲ ای چَرخْ تو را بَنده، وِیْ خَلقْ زِ تو زنده اَحْسَنْت زِهی خوابی، شاباشْ زِهی زیبا
۳ دریایِ جَمالِ تو، چون موج زَنَد ناگَهْ پُرگنج شود پَستی، فردوس شود بالا
۴ هر سویْ که روی آری، در پیشِ تو گُل رویَد هر جا که رَویْ آیی، فَرشَت همه زَر بادا
۵ وانْ دم که زِ بَدخویی، دُشنام و جَفا گویی می‌گو که جَفایِ تو، حَلْواست همه حَلْوا
۶ گر چه دِل سَنگَسْتَش، بِنْگَر که چه رَنگسْتَش کَزْ مَشعَله نَنگَسْتَش، وَزْ رَنگِ گُلِ حَمْرا
۷ یا رَب دلِ بازش دِهْ، صد عُمرِ درازش دِهْ فَخْرَش دِهْ و نازش دِهْ، تا فَخْر بُوَد ما را

 

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

آیا می خواهید به بحث بپیوندید؟
در صورت تمایل از راهنمایی رایگان ما استفاده کنید!!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *