مولوینامه – جلد دوم – فصل چهارم: عقاید عرفانی و مسلک خاص مولوی – ۱۱۵- تأثیر شنونده در نطق و بلاغت گوینده
پیش در باب «خلوت و صحبت» گفتۀ مولوی را شنیدید که:
جوش نطق از دل، نشان دوستی است/ بستگی نطق از بیاُلفتی است
اینجا باز مناسبتی پیش آمد که آن نکته را دنبال کنم
مولوی میگوید که قوت نطق و بلاغت گفتار و نادرهپردازی گوینده، مشروط به جاذبۀ حال و مقدار فهم و ادراک شنونده است.
همدم محرم و همزبان دوست پاکدل، گوینده را بر سر حال سخنپردازی میآورد؛ و انگیزۀ جوش نطق و فصاحت، موجب نکتهسنجی و شعر و حکمت میگردد: و برعکس وجود نامحرم و معاشر ناجنس سبب تیرگی بیان و بستگی نطق و زبان میشود
جذب سمع است ار کسی را خوشلبی است/ گرمی و وجد معلم از صبی است
***
هرچه را خوب و خوش و زیبا کنند/ از برای دیدۀ بینا کنند
این معنی لطیف را که با این تشبیه بدیع شنیدید؛ در جای دیگر در قالب بیان و تشبیه تازۀ دیگر میگوید
***
چون ببینی محرمی گو سر جان/ گُل ببینی نعره زن چون بلبلان
***
چونکه گل رفت و گلستان درگذشت/ نشنوی دیگر ز بلبل سرگذشت
[۱] ستیر به فتح سین مرادف مستور به معنی روی پوشیده و پردهنشین است از این ابیات وضع حجاب و رویگیری زنان در خانوادههای قدیم مستفاد میشود.
[۲] کلمۀ «کش» را اینجا به فتح کاف، و در بیت بعد به ضم باید بخوانیم.
[۳] این بیت را نیکلسون ندارد.
دیدگاه خود را ثبت کنید
آیا می خواهید به بحث بپیوندید؟در صورت تمایل از راهنمایی رایگان ما استفاده کنید!!