جستجوی جدید

اگر از نتایج زیر راضی نیستید، جستجوی دیگری انجام دهید.

14 نتیجه جستجو برای: #علیرضا_قربانی

1

گالری موسیقی

برای خرید تصحیح جدید مقالات شمس تبریزی اینجا را کلیک کنید. برای مشاهدۀ بخش فایل‌های سخنرانی از اساتید مختلف اینجا را کلیک کنید. به بخش گالری موسیقی سایت شمس و مولانا خوش آمدید. دوستان عزیز، تمامی فایل های صوتی و تصویری موجود در سایت، در زیر اشعار قرار گرفته اند تا همزمانی که شما به این موسیقی […]

2

غزل ۲۱ مولانا

  ۱ جُرمی ندارم بیش ازینْ کَزْ دل هَوا دارم تو را از زَعفَرانِ رویِ من، رو می‌بِگردانی چرا؟ ۲ یا این دلِ خون‌خواره را، لُطف و مُراعاتیِ بِکُن یا قوَّتِ صَبرَش بِدِه، در یَفْعَلُ اللَّهْ ما یَشاء ۳ این دو رَه آمد در رَوِش، یا صبر یا شُکرِ نِعَم بی‌شمعِ رویِ تو نَتان، دیدن […]

3

غزل ۵۰ مولانا

  ۱ ای بِگِرفته از وَفا گوشه، کَرانْ چرا؟ چرا؟ بر منِ خَسته کرده‌یی روی‌گِرانْ چرا؟ چرا؟ ۲ بر دِل من که جایِ توست، کارگَهِ وَفایِ تست هر نَفَسی هَمی‌زَنی، زَخمِ سِنانْ چرا؟ چرا؟ ۳ گوهرِ نو به گوهری، بُرد سَبَق زِ مُشتری جان وجهان هَمی‌بَری جان و جهانْ چرا؟ چرا؟ ۴ چَشمهٔ خِضْر و […]

4

غزل ۵۳۴ مولانا

  ۱ رو آن رَبابی را بگو: مَستان سَلامَت می‌کنند وان مُرغِ آبی را بگو: مَستان سَلامَت می‌کنند ۲ وان میرِ ساقی را بگو: مَستان سَلامَت می‌کنند وان عُمرِ باقی را بگو: مَستان سَلامَت می‌کنند ۳ وان میرِ غوغا را بگو: مَستان سَلامَت می‌کنند وان شور و سودا را بگو: مَستان سَلامَت می‌کنند ۴ ای […]

5

غزل ۵۵۱ مولانا

  ۱ جان و جهان چو رویِ تو در دو جهان کجا بُوَد؟ گَر تو سِتَم کُنی به جان از تو سِتَم رَوا بُوَد ۲ چون همه سویْ نورِ توست کیست دورو به عَهدِ تو؟ چون همه رو گرفته‌یی رویِ دِگَر کجا بُوَد؟ ۳ آنکه بِدید رویِ تو در نَظَرش چه سرد شُد گنج که […]

6

غزل ۱۵۰۹ مولانا

  ۱ سَفَر کردم به هر شهری دَویدم چو شهرِ عشقْ منْ شهری ندیدم ۲ ندانستم زِ اوَّلْ قَدْرِ آن شهر زِ نادانی بَسی غُربَت کَشیدم ۳ رَها کردم چُنان شِکَّرسِتانی چو حیوانْ هر گیاهی می‌چَریدم ۴ پیاز و گَنْدنا چون قومِ موسی چرا بر مَنّ و سَلْوی بَرگُزیدم؟ ۵ به غیرِ عشق آوازِ دُهُل […]

7

غزل ۱۶۹۸ مولانا

  ۱ ای توبه‌‌‌ام شِکَسته، از تو کجا گُریزم ای در دِلَم نِشَسته، از تو کجا گُریزم ۲ ای نورِ هر دو دیده‌، بی‌تو چگونه بینم؟ وِیْ گَردنَم بِبَسته، از تو کجا گُریزم ۳ ای شش جِهَت زِ نورَت، چون آینه‌ست شش‌رو وِیْ رویِ تو خُجَسته، از تو کجا گُریزم ۴ دل بود از تو […]

8

غزل ۱۷۹۴ مولانا

  ۱ ای باغْبان ای باغْبان آمد خَزان، آمد خَزان بر شاخ و بَرگ از دَردِ دل، بِنْگَر نشان، بِنْگَر نشان ۲ ای باغْبان هین، گوش کُن، ناله‌­یْ درختانْ نوش کُن نوحه‌کُنان از هر طَرَف صد بی‌زبان، صد بی‌زبان ۳ هرگز نباشد بی‌­سَبَبْ گِریان دو چَشم و خُشک‌لَب نَبْوَد کسی بی‌­دَردِ دلْ رُخ‌زَعفَران، رُخ‌زَعفَران ۴ […]

9

غزل ۱۷۹۷ مولانا

  ۱ ای دل شِکایَت‌ها مَکُن، تا نَشْنَود دِلْدارِ من ای دل نمی‌ترسی مَگَر از یارِ بی‌­زِنْهارِ من ۲ ای دل مَرو در خونِ من، در اشکِ چون جَیحونِ من نَشْنیده‌یی شب تا سَحَر آن ناله‌های زارِ من ۳ یادت نمی‌آید که او، می‌کرد روزی گفت‌وگو؟ می‌گفت بَس دیگر مَکُن اندیشهٔ گُلْزارِ من ۴ اندازهٔ […]

10

غزل ۱۸۰۶ مولانا

  ۱ آن‌سو مَرو، این‌سو بیا ای گُلْبُن خندانِ من ای عقلِ عقلِ عقلِ من، ای جانِ جانِ جانِ من ۲ زین‌سو بِگَردان یک نَظَر، بر کویِ ما کُن رَهْ گُذَر بَرجوش اَنْدَر نیشِکَر، ای چَشمه‌ی حیوانِ من ۳ خواهم که شب تاری شود، پنهان بیایَم پیشِ تو از رویِ تو روشن شود، شبْ پیش […]

11

غزل ۱۹۳۶ مولانا

  ۱ عاشقانْ نالانْ چو نایْ و عشقْ هَمچون نایْ‌زَن تا چه‌ها دَرمی‌دَمَد این عشقْ در سُرنایِ تَن ۲ هست این سُرنا پدید و هستْ سُرنایی نَهان از میِ لَب‌هاشْ باری، مَست شُد سُرنایِ من ۳ گاه سُرنا می‌نَوازَد، گاهْ سُرنا می‌گَزَد آه ازین سُرناییِ شیرین‌نَوایِ نِی‌شِکَن ۴ شمع و شاهِد رویِ او و نُقل […]

12

غزل ۲۱۳۰ مولانا

  ۱ ای عاشقان ای عاشقان، آن کَس که بیند رویِ او شوریده گردد عقل او، آشفته گردد خویِ او ۲ معشوق را جویان شود، دُکّانِ او ویران شود بر رو و سَر پویان شود، چون آبْ اَنْدَر جویِ او ۳ در عشقْ چون مَجنون شود، سَرگَشته چون گَردون شود آن کو چُنین رَنْجور شُد، […]

13

غزل ۲۳۲۴ مولانا

  ۱ روزی تو مرا بینی میخانه دَرافتاده دَستارْ گِرو کرده، بیزار زِ سَجّاده ۲ من مَست و حَریفَم مَست، زُلفِ خوشِ او در دست اَحْسَنْت زِهی شاهِد، شاباشْ زِهی باده ۳ لب نیز شُده مَستَک، گُم کرده رَهِ بوسه من مَستَک و لبْ مَستَک، وان بوسهٔ قَوّاده ۴ این دِلْبَرِ پُرفِتْنه، با جُملهٔ دَستان‌ها […]

14

غزل ۲۳۳۶ مولانا

  ۱ این نیم شَبان کیست چو مهتاب رَسیده؟ پیغامبرِ عشق است زِمحْراب رَسیده ۲ آورده یکی مَشْعَله، آتش زده در خواب از حَضرتِ شاهَنشَهِ بی‌خواب رَسیده ۳ این کیست چُنین غُلغُله در شهر فَکَنده؟ بر خَرمَنِ دَرویش چو سیلاب رَسیده ۴ این کیست؟ بگویید که در کَوْن جُز او نیست شاهی به دَرِ خانهٔ […]