غزل ۵۳۴ مولانا

 

۱ رو آن رَبابی را بگو: مَستان سَلامَت می‌کنند وان مُرغِ آبی را بگو: مَستان سَلامَت می‌کنند
۲ وان میرِ ساقی را بگو: مَستان سَلامَت می‌کنند وان عُمرِ باقی را بگو: مَستان سَلامَت می‌کنند
۳ وان میرِ غوغا را بگو: مَستان سَلامَت می‌کنند وان شور و سودا را بگو: مَستان سَلامَت می‌کنند
۴ ای مِهْ زِ رُخسارت خَجِل، مَستان سَلامَت می‌کنند وِیْ راحت و آرامِ دل، مَستان سَلامَت می‌کنند
۵ ای جانِ جان، ای جانِ جان، مَستان سَلامَت می‌کنند ای تو چُنین و صد چُنان، مَستان سَلامَت می‌کنند
۶ این جا یکی با خویش نیست، مَستان سَلامَت می‌کنند یک مَست این جا بیش نیست، مَستان سَلامَت می‌کنند
۷ ای آرزویِ آرزو، مَستان سَلامَت می‌کنند آن پَرده را بَردار زو، مَستان سَلامَت می‌کنند

#علیرضا_قربانی و قاسم عالیم‌اف      دانلود فایل

#علیرضا_قربانی     دانلود فایل

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

آیا می خواهید به بحث بپیوندید؟
در صورت تمایل از راهنمایی رایگان ما استفاده کنید!!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *