غزل ۱۱ مولانا
۱ | ای طوطیِ عیسی نَفَس، وِیْ بُلبُلِ شیرین نَوا | هین زُهره را کالیوه کُن، زان نَغمههایِ جانْ فَزا | |
۲ | دَعویِّ خوبی کُن بیا، تا صد عَدوّ و آشِنا | با چهرهی چون زَعفَران، با چَشمِ تَر آید گُوا | |
۳ | غَم جُمله را نالان کُند، تا مَرد و زن اَفْغان کُند | که داد دِهْ ما را زِ غم، کو گشت در ظُلمْ اژدها | |
۴ | غَم را بِدَرّانی شِکَم، با دور باشِ زیر و بَم | تا غُلغُل اُفْتَد در عَدَم، از عدلِ تو ای خوش صَدا | |
۵ | ساقی تو ما را یاد کُن، صد خیک را پُر باد کُن | اَرْواح را فرهاد کُن، در عشقِ آن شیرین لِقا | |
۶ | چون تو سِرافیلِ دلی، زنده کُنِ آب و گِلی | در دَم زِ راهِ مُقبِلی، در گوشِ ما نَفْخهیْ خدا | |
۷ | ما همچو خَرمَن ریخته، گندم به کاه آمیخته | هین از نسیمِ بادِ جان، کَهْ را زِ گندم کُن جُدا | |
۸ | تا غَم به سویِ غَم رود، خُرَّم سویِ خُرَّم رَوَد | تا گِل به سویِ گِل رَوَد، تا دل بَرآید بر سَما | |
۹ | این دانههایِ نازنین، مَحبوس مانده در زمین | در گوشِ یک باران خوش، موقوفِ یک بادِ صَبا | |
۱۰ | تا کارِ جان چون زَر شود، با دِلْبَران همبَر شود | پا بود اکنون سَر شود، کَهْ بود اکنون کَهرُبا | |
۱۱ | خاموش کُن آخِر دَمی، دستور بودی گفتمی | سِرّی که نفْکَندهست کَس، در گوشِ اِخْوانِ صَفا |
با درود و قدردانی
ای کاش در واتساپ میشد فایلهای صوتی دکتر سروش گرانقدر و محبوب را به اشتراک گذاشت
درود به شما. فایلهای صوتی دکتر سروش که غزلیات را دکلمه کرده اند در سایت وجود دارد. برای پیدا کردن آنها به بخش گالری موسیقی مراجعه کنید.
سپاس بیکران
پاینده باشید.
سروش، دیگر آن سروشِ مؤمنِ خدامحورِ قرآن مدار نیست. اما دعا میکنیم به اندیشه و اعتقادِ راستینِ الهی برگردد.
انشاالله..
ولی خدا کند شما هم به دور از خوانش های رایج و کهنه، درک عمیقی از افکار ایشان حاصل کنید، تا شما راچراغ راهی باشد در فتح قله های “تازه” ی معرفت..
با سلا م و عرض ادب.
دکلمه همین غزل ۱۱ رو کجا می تونم دانلود کنم؟
سلام به شما. برای پیدا کردن غزل هایی که دکلمه دارند لطفا قسمت گالری موسیقی را مطالعه کنید.
درود سلام نثارتان
خيلى عالى ممنون زحمات تان
سلام ممنون از زحمات شما
کاش فایل صوتی رو زیر غزل توهمین صفحه بگذارید