غزل ۱۴۴ مولانا

 

 ۱ عَقل دَریابَد تو را، یا عشق یا جانِ صَفا؟ لوحِ مَحْفوظَت شِناسَد، یا مَلایک بر سَما؟
۲ جِبْرِئیلَت خواب بینَد، یا مَسیحا یا کَلیم؟ چَرخ شاید جایِ تو، یا سِدره‌ها یا مُنتَها؟
۳ طورِ موسی بارها خون گشت، در سودایِ عشق کَزْ خداوند شَمسِ دین اُفْتَد به طور اَنْدَر صَدا
۴ پَرِ در پَرّ بافته، رَشکِ اَحَد گِردِ رُخَش جانِ اَحمَد نَعره زَن از شوقِ او واشَوْقَنا
۵ غیرت و رَشکِ خدا،آتش زَنَد انَدْرَ دو کَوْن گَر سَرِ مویی زِ حُسْنَش، بی‌حِجاب آید به ما
۶ از وَرایِ صد هزاران پَرده حَسنَش تافته نَعره‌ها در جان فُتاده مَرحَبا شَهْ مَرحَبا
۷ سَجدهٔ تبریز را خَم درشُده سَروِ سَهی غاشیه‌یْ تبریز را بَرداشته، جانِ سَها

 

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

آیا می خواهید به بحث بپیوندید؟
در صورت تمایل از راهنمایی رایگان ما استفاده کنید!!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *