غزل ۱۴۴۹ مولانا
۱ | زان میْ که زِ بویِ او، شوریده و سَرمَستم | دَریاب مرا ساقی وَاللّهْ که چُنینَسْتم | |
۲ | ای ساقیِ مَستِ من بِنْگَر به شکستِ من | ای جَسته زِ دستِ من دَریابْ کَزان دستم | |
۳ | بِشْکَست مرا دامَت، بِشْکَستَم من جامَت | مَستی تو و مَستی من، بِشْکَستی و بِشْکَستم | |
۴ | ای جان و دلِ مَستان، بِسْتان سُخَنم، بِسْتان | گویی که نهای مَحرَم، هستم، به خدا هستم | |
۵ | پُر کُن ز میِ پیشین، بِنْشین بَرِ من، بِنْشین | بِنْشین که چُنین وقتی در خواب همیجُستم | |
۶ | جان و سَرِ تو یارا، بر نَقد بِزَن ما را | مَفْریب و مگو فردا بَردارم و بِفْرستم | |
۷ | واللّهْ که بِنَگْذارم، دست از تو چرا دارم | تا لاف زنی گویی کَزْ عَربَده وارَستم | |
۸ | خواهم که زِ بادِ میْ آتش بِفُروزانی | خواهم که زِ آبِ خود، چون خاک کُنی پَستم |
گروه شمس دانلود فایل
دیدگاه خود را ثبت کنید
آیا می خواهید به بحث بپیوندید؟در صورت تمایل از راهنمایی رایگان ما استفاده کنید!!