غزل ۱۴۶۷ مولانا

 

۱ این شکل که من دارم، ای خواجه کِه را مانَم؟ یک لحظه پَری‌شکلَم، یک لحظه پَری‌خوانَم
۲ در آتشِ مُشتاقی، هم جَمعَم و هم شَمعَم هم دودم و هم نورم، هم جمع و پَریشانَم
۳ جُز گوشِ رَبابِ دل، از خشمْ نَمالَم من جُز چَنگِ سعادت را، از زَخمه نَرنجانَم
۴ چون شِکَّر و چون شیرم، با خود زَنَم و گیرم طَبعَم چو جُنون آرَد، زَنجیرْ بِجُنبانَم
۵ ای خواجه چه مُرغَم من، نی کَبکَم و نی بازَم نی خوبَم و نی زشتَم، نی اینَم و نی آنَم
۶ نی خواجهٔ بازارم، نی بُلبُلِ گُلْزارم ای خواجه تو نامَمْ نِهْ، تا خویش بِدان خوانَم
۷ نی بنده نه آزادم، نی مومْ نه پولادم نی دل به کسی دادم، نی دِلبَرِ ایشانَم
۸ گَر در شَرَم و خیرم، از خود نه‌‌‌‌‌ام ‌از غیرم آن‌سو که کَشَد آن کَس، ناچار چُنان رانَم

 

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

آیا می خواهید به بحث بپیوندید؟
در صورت تمایل از راهنمایی رایگان ما استفاده کنید!!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *