غزل ۱۴۹۷ مولانا

 

۱ به جانِ جُملهٔ مَستانْ که مَستم بگیر ای دِلْبَرِ عَیّارْ دَستم
۲ به جانِ جُمله جانبازان، که جانَم به جانِ رَستگارانَش، که رَستم
۳ عُطارِدوار دَفترباره بودم زَبَردستِ اَدیبانْ می‌نِشَستم
۴ چو دیدم لوحِ پیشانیِّ ساقی شُدم مَست و قَلَم‌ها ‌را شِکَستم
۵ جمالِ یار شُد قبله‌‌‌ی ‌نمازم زِ اشکِ رَشکِ او شُد آبْدَستم
۶ زِ حُسنِ یوسُفی سَرمَست بودم که حُسنَش هر دَمی گوید اَلَسْتم
۷ در آن مَستیْ تُرَنجی می‌بُریدم تُرَنج اینک دُرُست و دستْ خَستم
۸ مَبادَم سَر اگر جُز تو سَرَم هست بِسوزا هستی‌اَم، گر‌‌ بی‌‌تو هستم
۹ تویی مَعْبود در کعبه و کِنِشْتم تویی مَقْصود از بالا و پَستم
۱۰ شکارِ من بُوَد ماهیّ و یونُس چو حاصل شُد زِ جَعدَت شَصت شَسْتم
۱۱ چو دیدم خوانِ تو، بَسْ چَشم‌سیرَم چو خوردم ز آبِ تو، زین جویْ جَستم
۱۲ برایِ طَبْعِ لَنْگان، لَنْگ رفتم زِ بیمِ چَشمِ بَد، سَر نیز بَستم
۱۳ همان اَرْزَد کسی کِشْ می‌پَرَستد زِهی من که مَر او را می‌پَرَستم
۱۴ بِبُرّد از کسی کآخِر بِبُرَّد به سویِ عَدل بُگْریزید زِاسْتَم
۱۵ چو ری با سین و تیّ و میم پیوست بدین پیوند رو بِنْمود رُستم
۱۶ یَقین شُد که جَماعَت رَحْمَت آمد جَماعَت را به جانْ من چاکرَسْتم
۱۷ خَمُش کردم، شکارِ شیر باشم که تا گوید شکارِ مُفْترَستَم

 

2 پاسخ
  1. ه.ا
    ه.ا گفته:

    سلام🌻
    لطفا در بیت ۸ مصرع ۲ “هستی ام” را به “هستی‌ام” ویرایش بفرمایید.

    پاسخ
  2. حمیدرضا کیاسالاری
    حمیدرضا کیاسالاری گفته:

    سلام
    ممنون از سایت فخیم و موجه تان
    به جای رُستم در بیت ۱۵ به نظرم رّستم منظور حضرت مولانا بوده در بیت دوم هم اشاره شده است با توجه به ابنکه رُستم در این غزل توجیهی ندارد

    پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

آیا می خواهید به بحث بپیوندید؟
در صورت تمایل از راهنمایی رایگان ما استفاده کنید!!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *