غزل ۱۵۰۷ مولانا

 

۱ اَیا یاری که در تو ناپَدیدم تو را شکلِ عَجَب در خواب دیدم
۲ چو خاتونانِ مصر از عشقِ یوسُف تُرَنج و دستْ‌‌ بی‌خود می‌بُریدم
۳ کجا آن مَه؟ کجا آن چَشمِ دوشین؟ کجا آن گوشْ کان‌‌ها می‌شنیدم؟
۴ نه تو پیدا نه من پیدا نه آن دَم نه آن دندانْ که لَب را می‌گَزیدم
۵ مَنَم اَنْبارِ آکنده زِ سودا کَزان خَرمَن همه سودا کَشیدم
۶ تو آرامِ دلِ سوداییانی تو ذَاالْنّون و جُنَید و بایَزیدم

 

 

 

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

آیا می خواهید به بحث بپیوندید؟
در صورت تمایل از راهنمایی رایگان ما استفاده کنید!!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *