غزل ۱۶۳۵ مولانا
۱ | دَم به دَم از رَهِ دلْ پیکِ خیالَش رَسَدم | تابشی نو به نو از حُسن و جَمالَش رَسَدم | |
۲ | یارَب این بویِ طَرَب از طَرَفِ فردوس است | یا نَسیمیست که از روزِ وصالَش رَسَدم؟ | |
۳ | این زِ عشق است که مَغزم زِ طَرَب خیره شدهست | یا که جامیست که از خَمْرِ حَلالَش رَسَدم؟ | |
۴ | یا چو بازیست که از عشقْ هَمیپَرّانَد؟ | یا کبوتربَچِگان از پَر و بالَش رَسَدم؟ | |
۵ | سَرکَشان از طَرَفِ غَیبِ به من میآیند | وین مَدَدها همه از لَذَّتِ حالَش رَسَدم |
دیدگاه خود را ثبت کنید
آیا می خواهید به بحث بپیوندید؟در صورت تمایل از راهنمایی رایگان ما استفاده کنید!!