غزل ۱۶۷۶ مولانا

 

۱ عاقِبَت ای جانْ فَزا نَشْکیفتَم خشم رفتم،‌ بی‌شما نَشْکیفتَم
۲ در جُدایی خواستم تا خو کُنم راستی گویم، جُدا نَشْکیفتَم
۳ کِی شَکیبَد خود کَهی از کَهْرُبا؟ کاهَم و از کَهْرُبا نَشْکیفتَم
۴ هر جَفاکَش طالِبِ روزِ وَفاست من جَفاکَش از وَفا نَشْکیفتَم
۵ نَرم نَرمَک گویدم، بازآمدی گویَمش ای جانِ ما نَشْکیفتَم
۶ ای دل و ای جان و چَشمِ روشنَم بی پناهِ توتیا نَشْکیفتَم
۷ بر سَرَم می‌زد که دیدی تو سِزا؟ ناسِزایَم ناسِزا نَشْکیفتَم
۸ آزمودم مُردگیّ و زندگی در فَنا و در بَقا نَشْکیفتَم
۹ مُطربا این پَرده گو بَهرِ خدا ای خدا و ای خدا نَشْکیفتَم

 

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

آیا می خواهید به بحث بپیوندید؟
در صورت تمایل از راهنمایی رایگان ما استفاده کنید!!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *