غزل ۱۷۰۱ مولانا
۱ | آوازهٔ جَمالَت از جانِ خود شنیدیم | چون باد و آب و آتش، در عشقِ تو دَویدیم | |
۲ | اَنْدَر جَمالِ یوسُف، گَر دستها بُریدند | دستی به جانِ ما بر، بِنْگَر چهها بُریدیم | |
۳ | رِنْدان و مُفْلِسان را پیداست تا چه باشد | این دَلْقِ پاره پاره در پایِ تو کَشیدیم | |
۴ | در عشقْ جان سِپارانْ مانندِ ما هزاران | هستند لیک چون تو در خواب هم ندیدیم | |
۵ | مانندهٔ سُتورانْ در آبْ وقتِ خوردن | چون عکسِ خویش دیدیم، از خویشْ میرَمیدیم |
دیدگاه خود را ثبت کنید
آیا می خواهید به بحث بپیوندید؟در صورت تمایل از راهنمایی رایگان ما استفاده کنید!!