غزل ۱۷۰۳ مولانا
۱ | من آن شبِ سیاهم کَزْ ماهْ خشم کردم | من آن گدایِ عورَم کَزْ شاه خشم کردم | |
۲ | از لُطفَم آن یگانه میخوانْد سویِ خانه | کردم یکی بَهانه، وَزْ راه خشم کردم | |
۳ | گَر سَر کَشَد نِگارم، وَرْ غم بَرَد قَرارم | هم آه بَرنیارَم، از آه خشم کردم | |
۴ | گاهَم فَریفت با زَر، گاهَم به جاه و لشکر | از زَر چو زَر بِجَستم، وَزْ جاه خشم کردم | |
۵ | ز آهن رُبایِ اَعْظَم، من آهَنَم گُریزان | وَزْ کَهْرُبایِ عالَم، من کاه خشم کردم | |
۶ | ما ذَرّهایم سَرکَش، از چار و پنج و از شش | خود پنج و شش کِه باشد، زَاللّه خشم کردم | |
۷ | این را تو بَرنتابی، زیرا بُرونِ آبی | گَر شِبْهِ آفتابی، زَاشْباه خشم کردم |
دیدگاه خود را ثبت کنید
آیا می خواهید به بحث بپیوندید؟در صورت تمایل از راهنمایی رایگان ما استفاده کنید!!