غزل ۱۷۱۹ مولانا

 

۱ پیش‌تَرآ، میْ لبا تا همه شَیدا شویم پیش‌ترآ، گوهرا تا همه دریا رَویم
۲ دست به هم وادَهیم، حَلْقه صِفَت جوقْ جوقْ جمع، مُعَلَّق‌زَنان، مَست به دریا دَویم
۳ بر لَبِ دریای عشق، تازه بِروییم باز هایْ که چون گُلْسِتان، تا به اَبَد ما نُویم
۴ وَزْ جِگَرِ گُلْسِتان، شُعلهٔ دیگر زنیم چون زِرُخِ آتشین، مایهٔ صد پَرتویم
۵ جوهرِ ما رو نِمود، لیک از آن سویِ بَحْر آه که تو زین سوی، آه که ما زان سویم
۶ شاه سَوارا به سَرْ تاج بِجُنبان چُنین تاجِ تو را گوهریم، اسپِ تو را ما جُویم
۷ بر سَرِ دارَش کنیم هر کِه بگوید یکیم آتش اَنْدَر زنیم، هر کِه بگوید دُویم

 

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

آیا می خواهید به بحث بپیوندید؟
در صورت تمایل از راهنمایی رایگان ما استفاده کنید!!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *