غزل ۱۷۲۰ مولانا

 

۱ بارِ دِگَر ذَرّه‌وار، رَقص‌کُنان آمدیم زان سویِ گَردونِ عشقْ چَرخ‌زنان آمدیم
۲ بر سَرِ میدانِ عشق، چون که یکی‌گو شدیم گَهْ به کَران تاختیم، گَهْ به میان آمدیم
۳ عشقْ نیاز آوَرَد، گَر تو چُنانی رَواست ما چو از آن سوتَریم ما نه چُنان آمدیم
۴ خواجهٔ مَجْلِس تویی، مَجْلِسیان حاضرند آبِ چو آتش بیار، ما نه به نان آمدیم
۵ شُکر که ناداشت‌وارْ از سَبَبِ زَخمِ تو چون که به جان آمدیم، زود به جان آمدیم
۶ شَمسِ حَق این عشقِ تو، تشنهٔ خونِ من است تیغ و کَفَن در بَغَلْ بَهرِ همان آمدیم
۷ جُز نَمَکَتْ نَشْکَند شورشِ تبریز را فَخْرِ زمین در غَمَت، شورِ زمان آمدیم

#دکلمه_غزل_مولانا با صدای #عبدالکریم_سروش      دانلود فایل

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

آیا می خواهید به بحث بپیوندید؟
در صورت تمایل از راهنمایی رایگان ما استفاده کنید!!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *