غزل ۱۷۱۸ مولانا
۱ | ای تو تُرُش کرده رو، تا که بِتَرسانیاَم | بَسته شِکَرخنده را تا که بِگِریانیاَم | |
۲ | تُرش نگردم از آنْک، از تو همه شِکَّرَم | گریه نَصیبِ تَن است، من گُهَرِ جانیاَم | |
۳ | در دلِ آتش رَوَم، تازه و خندان شَوَم | هَمچو زَرِ سرخ از آنْک جُمله زَرِ کانیاَم | |
۴ | در دلِ آتش اگر غیرِ تو را بِنْگَرم | دار مرا سَنگسار زانچه من ارزانیاَم | |
۵ | هیچ نَشینَم به عیش، هیچ نَخیزم به پا | جُز تو که بَرداریاَم، جُز تو که بِنْشانیاَم | |
۶ | این دلِ من صورتی گشت و به من بِنْگَرید | بوسه هَمیداد دلْ بر سَر و پیشانیاَم | |
۷ | گفتم ای دل بگو، خیر بُوَد، حال چیست؟ | تو نه که نوری همه؟ من نه که ظُلْمانیاَم | |
۸ | وَرْ تو مَنی، من تواَم، خیرگی از خود زِ چیست؟ | مَست بِخَندید و گفت دل که نمیدانیاَم | |
۹ | رو، مَطلَب تو مُحال، نیست زبان را مَجال | سورهٔ کَهْفَم که تو خُفته فروخوانیاَم | |
۱۰ | زود بر او دَرفُتاد صورتِ من پیشِ دل | گفت بگو راست ایْ صادقِ رَبّانیاَم | |
۱۱ | گفت که این حیرت از مَنظَرِ شَمسِ حَق است | مَفْخَرِ تبریزیان، آن کِه دَرو فانیاَم |
#دکلمه_غزل_مولانا با صدای #عبدالکریم_سروش دانلود فایل
دیدگاه خود را ثبت کنید
آیا می خواهید به بحث بپیوندید؟در صورت تمایل از راهنمایی رایگان ما استفاده کنید!!