غزل ۱۷۵ مولانا

 

۱ از وَرایِ سِرِّ دل بین شیوه‌ها شکلِ مَجنون، عاشقان زین شیوه‌ها
۲ عاشقان را دین و کیشِ دیگر است اصل و فَرع و سِرِّ آن دین، شیوه‌ها
۳ دلْ سُخن‌چین است از چینِ ضَمیر وَحی‌جویانْ اَنْدَران چین، شیوه‌ها
۴ جان شُده بی‌عقل و دین، از بَس که دید زان پَریِّ تازه‌آیین، شیوه‌ها
۵ از دَغا و مَکرِ گوناگونِ او شیوه‌ها گُم کرده مِسکین، شیوه‌ها
۶ پَرده‌دارِ روحْ ما را قِصّه کرد زان صَنَم بی‌کِبر و بی‌کین، شیوه‌ها
۷ شیوه‌ها از جسم باشد یا زِ جان این عَجَب بی‌آن و بی‌این، شیوه‌ها
۸ مَردِ خودبین غَرقهٔ شیوه‌یْ خود است خود نبیند جانِ خودبین، شیوه‌ها
۹ شَمسِ تبریزی جوانم کرد باز تا بِبینَم بَعدِ سِتّین، شیوه‌ها

 

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

آیا می خواهید به بحث بپیوندید؟
در صورت تمایل از راهنمایی رایگان ما استفاده کنید!!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *