غزل ۱۸۲۷ مولانا

 

۱ دوش چه خورده‌یی دلا راست بگو نَهان مَکُن چون خَمُشانِ‌ بی‌گُنَه رویْ بر آسْمان مَکُن
۲ بادۀ خاص خورده‌یی نقُلِ خَلاص خورده‌یی بویِ شَراب می‌زَنَد خَربُزه در دَهان مَکُن
۳ روزِ اَلَستْ جانِ تو خورد میی زِ خوانِ تو خواجه لامَکان تویی بَندگیِ مَکان مَکُن
۴ دوشْ شَراب ریختی وَزْ بَر ما گُریختی بارِ دِگَر گرفتَمَت بارِ دِگَر چُنان مَکُن
۵ من هَمِگی توراسْتَم مَستِ می‌وَفاسْتم با تو چو تیرْ راسْتَم تیرِ مرا کَمان مَکُن
۶ ای دلِ پاره پاره‌اَم دیدنِ او است چاره‌ام اوست پناه و پُشتِ من تَکیه بَرین جهان مَکُن
۷ ای همه خَلْقْ نایِ تو پُر شده از نَوایِ تو گَرنه سَماع باره‌یی دست به نایِ جان مَکُن
۸ نَفْخ نَفَخْتُ کرده‌یی در همه دَردَمیده‌یی چون دَمِ توست جانِ نِی‌ بی‌نِیِ ما فَغان مَکُن
۹ کارِ دِلَم به جان رَسَد کاردْ به استخوان رَسَد ناله کُنم بگویَدَم دَم مَزَن و بَیان مَکُن
۱۰ ناله مَکُن که تا که منْ ناله کُنم برایِ تو گُرگ تویی شَبان مَنَم خویش چو من شَبان مَکُن
۱۱ هر بُنِ بامْدادْ تو جانِبِ ما کَشی سَبو کِی تو بِدیده رویِ من رویْ به این و آن مَکُن
۱۲ شیر چَشید موسی از مادرِ خویش ناشْتا گفت که مادرت مَنَم مَیل به دایگان مَکُن
۱۳ باده بِنوش مات شو جُملۀ تَن حَیات شو بادۀ چون عَقیق بین یادِ عقیقِ کان مَکُن
۱۴ بادۀ عام از بُرون بادۀ عارف از درون بویِ دَهان بیان کُند تو به زبانْ بیان مَکُن
۱۵ از تبریز شَمسِ دین می‌رَسَدم چو ماهِ نو چَشمْ سویِ چراغ کُن سوی چراغدان مَکُن

#دکلمه_غزل_مولانا با صدای #عبدالکریم_سروش          دانلود فایل

#احمد_شاملو      دانلود فایل

2 پاسخ
  1. هادی رنجبران
    هادی رنجبران گفته:

    سماع¬باره: آنکه سخت شیفتة سماع کردن است، حریص بر شنیدن آواز خوش. پسوند باره در زبان متعارف معمولا همراه خود باری منفی دارد؛ اما در دیوان شمس این قاعده نادیده گرفته شده و مولانا به هر کلمه¬ای که خواسته، آن را اضافه کرده است. در زبان مولانا این پسوند کاربرد وسیعی دارد: عشق¬باره، شاعرباره، ریاضت¬باره، اخترباره.

    پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

آیا می خواهید به بحث بپیوندید؟
در صورت تمایل از راهنمایی رایگان ما استفاده کنید!!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *