غزل ۱۹۲ مولانا

 

۱ بِشْکَن سَبو و کوزه، ای میرِآبِ جان‌ها تا وا شود چو کاسه، در پیشِ تو دَهان‌ها
۲ بر گیجگاهِ ما زَن، ای گیجیِ خِرَدها تا وارَهَد به گیجی، این عقلْ زِ امْتِحان‌ها
۳ ناقوسِ تَن شِکَستی، ناموسِ عقل بِشْکَن مَگْذار کان مُزَوُّرْ پیدا کُند نشان‌ها
۴ وَرْ جادویی نِمایَد، بَندَد زبانِ مَردم تو چون عَصایِ موسی، بُگْشا بَرو زبان‌ها
۵ عاشقْ خَموشْ خوش تَر، دریا به جوشْ خوش تَر چون آیِنه‌ست خوش تَر در خامُشی بیان‌ها

 

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

آیا می خواهید به بحث بپیوندید؟
در صورت تمایل از راهنمایی رایگان ما استفاده کنید!!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *