غزل ۲۰۵ مولانا

 

۱ چند گُریزی زِ ما؟ چند رَوی جا به جا؟ جانِ تو در دَستِ ماست، هَمچو گِلوی عصا
۲ چند بِکَردی طواف، گِردِ جهان از گِزاف؟ زین رَمهٔ پُر زِ لاف، هیچ تو دیدی وَفا؟
۳ روزِ دوسه ای زَحیر، گِردِ جهان گشته گیر هَمچو سَگان مُرده گیر، گرسنه و بی‌نَوا
۴ مُرده‌دل و مُرده‌جو، چون پسرِ مُرده‌شو از کَفَنِ مُرده‌ای‌ست، در تَنِ تو آن قَبا
۵ زنده ندیدی که تا مُرده نِمایَد تو را چند کَشی در کِنار، صورتِ گَرمابه را
۶ دامَنِ تو پُر سُفال، پیشِ تو آن زَرّ و مال باوَرَم آنگه کُنی، که اَجَل آرَد فَنا
۷ گویی که زَرِّ کُهُن، من چه کُنم؟ بَخش کُن من به سَما می‌رَوَم، نیست زَر آنجا رَوا
۸ جُغد نه‌ای بُلبُلی، از چه دَرین مَنزِلی باغ و چَمَن را چه شد؟ سبزه و سَرو و صَبا

 

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

آیا می خواهید به بحث بپیوندید؟
در صورت تمایل از راهنمایی رایگان ما استفاده کنید!!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *