غزل ۲۷۸۰ مولانا
۱ | در شرابم چیزِ دیگر ریختی، دَر ریختی | باده تنها نیست این، آمیختی، آمیختی | |
۲ | بارِ دیگر توبهها را سوختی، دَرسوختی | بارِ دیگر فِتْنه را اَنْگیختی، اَنْگیختی | |
۳ | چون بِدیدَم در سَرَم سودایِ تو، سودایِ تو | آمدی، درگَردَنم آویختی، آویختی | |
۴ | طُرّههایِ مُشک را دَربافتی، دَربافتی | تارهای صَبر را بُگْسیختی، بُگْسیختی | |
۵ | تو اگر مُنْکِر شُدی، گویم نشان، گویم نشان | مُشک بر شَعْرِ سِیَه میبیختی، میبیختی | |
۶ | ای قَدَح رُخسارِ من اَفْروختی، اَفْروختی | وِیْ غَمْ آخِر از دِلَم بُگْریختی، بُگْریختی |
دیدگاه خود را ثبت کنید
آیا می خواهید به بحث بپیوندید؟در صورت تمایل از راهنمایی رایگان ما استفاده کنید!!